:جستجو
مراکز قرآنی
منتخبين مراكز قرآني
تفسیر نور
تواشیح
پرتال ثامن الائمه
زمان
 

شنبه 20 آبان 1402

 
 
خلاصه آمار سايت
 
 
 
 
.امام علي (عليه السلام) مي فرمايند : كسي كه بدون آموزش فقه اسلامي تجارت كند ، به ربا خواري آلوده شود .
 
 
 
 

تفسیر موضوعی قرآن کریم

برگرفته شده از کتاب پیام قرآن نوشته آیت الله العظمی مکارم شیرازی

چگونگى آفرينش آدم در قرآن و عهدين

گفتيم قسمت مهمى از مباحث تربيتى و مواعظ و اندرزهاى و بشارت ها و انذارها و بيم ها و اميدهاى قرآن، در قالب مسائل تاريخى بيان شده و به قدرى زيبا و گويا و مؤثر مطرح شده كه هر شنونده اى را بى اختيار به سوى آن اهداف عالى مى كشاند و تا انسان سوره هايى مانند يوسف، انبياء، طه، قصص، مريم و آل عمران و بقره و... را، مطالعه نكند به عظمت فوق العاده مباحث تاريخى قرآن پى نمى برد.
اصولاً مباحث تاريخى قرآن داراى ويژگى هاى زير است:
1.تكيه بر قسمت هاى حساس و انداختن ذره بين قوى روى مسائلى كه نقش مهم تربيتى دارند.
2. خالى بودن از هر گونه حشو و زوائد.
3. خالى بودن از تناقض و تضاد و ناهماهنگى.
4. بر خلاف روش تاريخ نگارى معمول آن زمان (حتى قرن ها بعد از آن)، كه تاريخ به عنوان يك سرگرمى كه حداكثر به عنوان يك آگاهى از وضع گذشتگان مطرح مى شد و هيچ تجزيه و تحليلى كه شكل فلسفه تاريخ و درس هاى آموخته شده از سرگذشت پيشينيان باشد نداشت، در مباحث تاريخى قرآن مجيد هم به ريشه هاى مسائل توجه شده و هم به پيامدهاى آن، به گونه اى كه حس كنجكاوى و روح دقت و تفكر را در شنونده و خواننده بر مى انگيزد، و جالب اين كه در همه جا حوادث غير آموزنده را كه جز اطاله كلام و اتلاف وقت، ثمرى ندارد حذف مى كند.
5. جداسازى حقايق تاريخى از افسانه ها كه از مسائل بسيار پيچيده تلقّى مى گردد، در قرآن مجيد به صورت دقيقى مورد توجّه قرار گرفته است.
توضيح اين كه عواملى وجود داشته كه هميشه تاريخ با افسانه هايى دروغين آميخته شود. از جمله آن ها، سرگرمى و ارضاى عواطف كودكانه و تحريك تخيّلات و ايجاد جاذبه هاى دروغين بوده است، بطورى كه مى توان گفت افسانه ها و اسطوره ها بخش مهمى از تواريخ پيشينيان و ركن اصلى آن را تشكيل مى دهد.
روى اين حساب، اگر خود را در زمان نزول قرآن مجيد و در محيط زندگى پيامبر اسلام (صلى الله عليه وآله) فرض كنيم، مى بينيم آنچنان تواريخ آن زمان با خرافات آميخته شده بود ـ خرافاتى كه دهان به دهان مى گشت و در زمره مسلّمات شمرده مى شد ـ كه جدا سازى آن براى افراد درس خوانده امكان پذير نبود، تا چه رسد افراد بى سواد.
علماى آن زمان كه همان ربانيون و احبار يهود و نصارى بودند، و همچنين كاهنان مشرك عرب نيز پاسداران اين اسطوره ها و خرافات و قصه ها بودند.
مسلماً كسى كه در چنين محيطى زندگى كند و به سن چهل سالگى برسد، تار و پود افكار او آنچنان با اين افسانه ها و اسطوره ها بافته مى شود كه جدايى از آن عادتاً ممكن نيست. آيا چنين كسى قدرت دارد تواريخ را در آن محيط تاريك پاك سازى كند و حقايق را از خيالات و خرافات جدا سازد؟ يك محقق درس خوانده تاريخ امروز به زحمت قادر بر چنين كارى است، چگونه مى توان از فرد درس نخوانده اى در آن روز چنين انتظارى را داشت؟!
اكنون به سراغ نمونه هايى از تواريخ قرآن مى رويم و يك مقايسه كوتاه، آنچه در بالا گفته شد را روشن مى كند:

چگونگى آفرينش آدم در قرآن و عهدين

قرآن مجيد در سوره بقره آيات 30 تا 37 مسأله آفرينش انسان را چنين شرح مى دهد:
«(به ياد آور) هنگامى را كه پروردگارت به فرشتگان فرمود: 'من بر روى زمين، جانشينى (نماينده اى) قرار خواهم داد.' فرشتگان گفتند: (پروردگارا!) آيا كسى را در آن قرار مى دهى كه فساد و خونريزى كند؟! حال آنكه ما تسبيح و حمد تو را به جا مى آوريم، و تو را تقديس مى كنيم(و براى جانشينى شايسته تريم). فرمود: 'من حقايقى را مى دانم كه شما نمى دانيد.' ـ سپس، تمامى علم اسماء ( علم اسرار آفرينش و نام گذارى موجودات) را به آدم آموخت. آنگاه آنها را به فرشتگان عرضه داشت و فرمود: 'اگر راست مى گوييد، (و از آدم شايسته تر هستيد) اسامى اينها را به من خبر دهيد!' ـ گفتند: منزّهى تو! ما جز آنچه به ما تعليم داده اى، نمى دانيم زيرا تويى كه دانا و حكيمى. ـ فرمود: 'اى آدم! آنان را از اسامى (و اسرار) اين موجودات آگاه كن.' هنگامى كه آدم آنان را آگاه كرد، خداوند فرمود: 'آيا به شما نگفتم كه من، غيب آسمانها و زمين را مى دانم؟! و مى دانم آنچه را شما آشكار مى كنيد، و آنچه را پنهان مى داشتيد!' ـ و (ياد كن) هنگامى را كه به فرشتگان گفتيم: براى آدم سجده (و خضوع) كنيد! همگى سجده كردند جز ابليس كه سرباز زد و تكبّر ورزيد، و (بخاطر نافرمانى و تكبّرش) از كافران شد. ـ و گفتيم: 'اى آدم! تو با همسرت در بهشت سكونت كن و از (نعمتهاى) آن، از هرجا مى خواهيد، در كمال فراوانى بخوريد، (ولى) نزديك اين درخت نشويد، كه از ستمكاران خواهيد شد.' ـ پس شيطان موجب لغزش آنها از بهشت شد و آنان را از آنچه در آن بودند، بيرون كرد. و (دراين هنگام به آنها) گفتيم: '(همگى از مقام خويش) فرود آييد! در حالى كه دشمن يكديگر خواهيد بود. و براى شما در زمين، تا مدّت معيّنى محل اقامت و وسيله بهره بردارى خواهد بود.' ـ سپس آدم از پروردگارش كلماتى دريافت داشت، (و با آنها توبه كرد.) و خداوند توبه او را پذيرفت زيرا او توبه پذير و مهربان است».
در سوره هاى ديگر قرآن مانند اعراف و طه نيز به اين معنا اشاره شده است.
از آيه 120 سوره طه به خوبى استفاده مى شود كه شيطان آدم را از اين طريق فريب داد كه به او گفت: اين درخت، درخت زندگى جاويدان است، در حالى كه قبلاً به آدم هشدار داده شده بود كه شيطان دشمن شما است فريب او را نخوريد.
و نيز از آيات 26 و 27 سوره اعراف و آيه 121 سوره طه استفاده مى شود كه آدم(عليه السلام)و همسر او در بهشت لباسى بر تن داشتند، اما هنگامى كه از شجره ممنوعه خوردند، لباس بهشتى از تنشان فرو ريخت و آنها از برگ هاى درختان بهشت براى خود لباس درست كردند.
طبق آيات فوق: اولا بالاترين نقطه قوت آدم كه او را به مقام خليفه اللهى رساندو مسجود فرشتگان شد، همان آگاهى از عِلمُ الاَسماء و دانستن حقايق و اسرار جهان هستى بود.
ثانياً بيرون رفتن آدم از بهشت به خاطر خوردن از درختى بود كه قبلا براى او ممنوع شده بود، گرچه قرآن نامى براى آن درخت ذكر نكرده، ولى ظاهر اين است كه ميوه جالبى داشته و هدف از ترك آن، همان آزمايش و امتحان آدم(عليه السلام) است تا در برابر وسوسه هاى نفس و شيطان قوت ايمان و اراده او آزموده شود.
و از تعبير به «ازلَّهُما الشَّيطانُ»: «شيطان، آدم و همسرش را به لغزش واداشت» روشن مى شود كه خوردن از درخت ممنوع، تنها يك لغزش بود نه ارتكاب گناه و طغيان در برابر خداوند و شكستن حريم عبوديت.
حال به سراغ تورات كنونى مى رويم تا ببينيم اين ماجراى تاريخى را چگونه با انواع خرافات و مسائل غير منطقى و حتى كودكانه آميخته اند.
در فصل دوم سفر تكوين شماره 7 ـ 25 چنين آمده است:
7.« پس خداوند خدا آدم را از خاك زمين صورت داد و نسيم حيات را بر دماغش دميد و آدم، جان زنده شده 8. و خداوند خدا در عدن از طرف شرقى باغى غرس نمود و انسانى كه مصور ساخته بود، در آنجا گذاشت 9. و خداوند خدا هر درخت خوش نما و به خوردن نيكو از زمين رويانيد و هم درخت حيات در وسط باغ، و درخت دانستن نيك و بد را...
15.و خداوندِ خدا آدم را گرفته او را در باغ عدن گذاشت تا آن كه آن را تيمار و نگاهبانى نمايد 16. و خداوند خدا آدم را امر فرموده گفت كه از تمامى درختان باغ مختارى كه بخورى 17. اما از درخت دانستن نيك و بد مخور چه در روز خوردنت از آن مستوجب مرگ مى شود... 25. و آدم و زنش هر دو برهنه بودند و شرمندگى نداشتند.»
در ادامه اين ماجرا در فصل سوم از همان سفر تكوين چنين آمده است:
1.« و مار (شيطان) از تمامى جانوران صحرا حيله سازتر بود كه خداوند خدا آفريده بود، و (مار) به زن گفت: آيا خدا فى الحقيقه گفته است كه از تمامى درختان باغ نخوريد 2. و زن به مار گفت از ميوه درختان باغ مى خوريم 3. اما از ميوه درختى كه از وسط باغ است خدا فرموده است كه از آن مخوريد و آن را لمس ننمائيد مبادا كه بميريد 4. و مار به زن گفت كه البته نمى ميريد 5. و حال اين كه خدا مى داند روزى كه از آن مى خوريد چشمان شما گشوده شده، چون خدايانى(فرشتگان) كه نيك و بد را مى دانند خواهيد شد 6. پس زن درخت را ديد كه به خوردن نيكو است و اين كه در نظرها خوش آيند است و درختى كه مر دانشمندى را مرغوب است، پس از ميوه اش گرفت و خورد و به شوهر خودش نيز داد كه خورد 7. آن گاه چشم هاى هر دو ايشان گشوده شده دانستند كه برهنه اند و برگ هاى درخت انجير را دوخته از براى خود فوطه (پوششى شبيه لنگ) ساختند.
8. و آواز خداوند خدا را شنيدند كه به هنگام نسيم روز در باغ مى خراميد و آدم و زنش خويشتن را از حضور خداوند خدا در ميان درختان باغ پنهان كردند 9. و خداوند خدا آدم را آواز كرده، وى را گفت كه كجايى؟ 10. او ديگر جواب گفت كه آواز ترا در باغ شنيدم و ترسيدم زيرا كه برهنه ام به جهت آن پنهان شدم 11. و خدا به او گفت كه تو را كى گفت كه برهنه اى؟ آيا از درختى كه تو را امر فرمودم كه نخورى خوردى؟ 12. و آدم گفت: زنى كه از براى بودن با من دادى او از آن درخت به من داد كه خوردم 13. و خداوند خدا به زن گفت اين كه كردى چيست؟ و زن گفت: كه مار مرا اغوا نمود كه خوردم 14. و خداوند خدا به مار گفت چون كه اين كردى از تمامى بهايم و تمامى حيوانات صحرا ملعونى، بر شكمت خواهى رفت و تمامى روزهاى عمرت خاك خواهى خورد...
22. و خداوند خدا گفت كه اينك آدم نظر به دانستن نيك و بد چون يكى از ما شده است پس حال مبادا كه دست خود را دراز كرده هم از درخت حيات بگيرد و بخورد دائماً زنده ماند 23. پس از آن سبب، خداوند خدا، او را از باغ عدن راند، تا آن كه در زمينى كه از آن گرفته شده بود فلاحت (كشاورزى) نمايد 24. و آدم را راند، و در طرف شرقى باغ عدن كروبيان (فرشتگان) را و شمشير آتشبارى كه به جهت نگاهبانى راه شجره حيات گردش مى كردند مسكن داد».(1)
عصاره بيان تورات در زمينه تاريخ آفرينش آدم(عليه السلام) و خروج او از بهشت به زبان ساده چنين مى شود:
خداوند آدم را آفريد، و در شرق عدن در باغى سكونت داد، تا آن را باغبانى كند و در ميان درختان آن باغ دو درخت وجود داشت، يكى درخت دانستن نيك و بد، يعنى درختى كه اگر كسى از ميوه آن مى خورد عقل و هوش پيدا مى كرد و چون آدم نخورده بود، خوب و بد را درك نمى كرد، به همين دليل از برهنه بودن خود و همسرش ابداً شرم نداشت، و ديگرى درختِ حيات بود كه هر كسى از آن مى خورد عمر جاودان پيدا مى كرد، خداوند به آدم دستور داده بود كه از درخت علم و دانش ونيك و بد مطلقاً نخورد و به او گفته بود: اگر بخورى مى ميرى، اما چيزى نگذشت كه شيطان همسر آدم (حوا) را وسوسه كرد و گفت: چرا از درخت علم و دانش نمى خورى؟ كه اگر بخورى چشمان شما گشوده خواهد شد و همچون فرشتگان از نيك و بد آگاه مى شوى. ظاهر آن درخت نيز جالب و خوشايند به نظر مى رسيد.
سر انجام حوا از آن خورد و به آدم نيز داد. چشمان آنها باز شد و از نيك و بد آگاه شدند و زشتى برهنه بودن را دريافتند، و از برگ پهن درخت انجير پوششى براى خود ساختند و به دور خور بستند.
هنگام صبح كه خداوند در باغ بهشت قدم مى زد، آدم خود را در لابه لاى درختان باغ مخفى كرده بود. خداوند او را نديد و صدا زد: كجايى؟ او از لابه لاى درختان خبر داد كه اينجا هستم و به خاطر اين خود را پنهان كردم كه ديدم برهنه ام. خداوند از او پرسيد: از كجا دانستى برهنه اى؟ نكند از درخت نيك و بد (علم و دانش) خورده اى؟ او گناه را به گردن همسرش انداخت و هنگامى كه حوا مورد مؤاخذه قرار گرفت گناه را به گردن مار (شيطان) افكند. در اينجا خداوند مار را كيفر داد، و كيفرش اين بود كه بر شكم خود راه برود و در تمامى عمر خوراكش خاك باشد.
از سوى ديگر خداوند از اين كه آدم از درخت علم و دانش خورده و همانند يكى از خدايان شده وحشت كرده كه مبادا از درخت حيات و زندگى هم بخورد و عمر جاودان پيدا كند. اينجا بود كه دستور اخراج او را از باغ بهشت صادر كرد و به فرشتگان دستور داد با شمشير آتشبار، از درخت حيات نگهبانى كنند، مبادا آدم به آن نزديك شود.
فراموش نكنيم كه اين همان توراتى است كه امروز به عنوان كتاب مقدس تمام يهوديان و مسيحيان جهان شمرده مى شود و همگى به محتواى آن ايمان دارند ومعتقدند، در عصر نزول قرآن نيز عيناً در دست يهود و نصارى بوده است.
البته ما هرگز معتقد نيستيم كه اين گونه افسانه هاى كودكانه و مبتذل در كتاب آسمانى موسى (عليه السلام)وجود داشته و يا انبياء بعد از او از آن حمايت كرده اند، ولى به هر حال اين افسانه عجيب، مطالب فوق العاده زننده اى درباره خداوند دارد كه هر يك از ديگرى زننده تر است، از جمله:
1. افترا به خدا آنجا كه فرمود: اگر از اين درخت (علم و دانش) بخوريد مى ميريد.
2. نسبت بخل به خدا دادن، كه راضى نبود آدم و حوا از درخت علم و دانش بخورند و آگاه و عاقل گردند، و اينكه خدا مى خواست آنها در جهل و نادانى بمانند.
3. خداوند اين قدر به آن دو عقل و دانش نداده بود كه زشتى برهنگى خود را درك كنند و اين حالت را براى آنها سخت مى پسنديد.
4. او داراى جسم است و در باغ قدم مى زند و در عين حال از آنچه در اطراف آن مى گذرد نا آگاه است بطورى كه آدم و حوا مى توانند از نظر او پنهان شوند، كه هر يك از اينها كفر است، و با مقام الهى هرگز سازگار نيست.
5. شيطان (نعوذ باللّه) نسبت به آدم و حوا از خداوند دلسوزتر بود چرا كه راه آگاهى بر نيك و بد را به آنها آموخت، و در واقع نه تنها شيطنتى نكرد بلكه آنها را به را تكامل دعوت نمود و در واقع ما در علوم و دانش هايى كه داريم مديون شيطانيم.
6.آدم و حوا را به جرم عالم شدن از بهشت بيرون كرد، پس بهشت جاى جاهلان و نادان هااست.
7. شيطان به جرم خيرخواهى نسبت به آدم، ملعون و مطرود دستگاه الهى شد، و بى آن كه گناهى كرده باشد مورد مجازات قرار گرفت.
همچنين خرافات ديگرى مثل اين كه علم و دانش و حيات، ميوه درختان باغ است، يا اين كه خوراك مار هميشه خاك باشد، و امثال اينها.
اكنون در يك مقايسه ساده، ميان آنچه قرآن درباره تاريخچه پيدايش آدم و مبارزه شيطان با او بيان كرده و آنچه در عبارات بالا خوانديم مى توان فهميد كه كدام يك آسمانى است و كدام يك ساخته مغز يك انسان نا آگاه.



پی نوشت:

1. تورات، سفر تكوين، فصل دوم و سوم از ترجمه فارسى تورات چاپ انگلستان، سال 1878 كه به قلم ويليام گلن كه به فرمان مجمع مشهور بريتيش فارين بايبل سوسايتى ترجمه شده است.



 
عکس روز
 

 
 
نوا
 

Salavate emam reza

 
 
ورود اعضاء
   
 
اخبار قرآني
 
 
  محفل انس با قرآن کریم به مناسبت ایام بهار قرآن در محل بنیاد تعاون سپاه کشور
  موسسه فرهنگی قرآن وعترت ثامن‌الائمه علیه السلام در نوزدهمین نمایشگاه بین المللی قرآن و عترت اصفهان
  حضور پسران ودختران نسیم رحمت در جشن انقلاب و راهپیمایی ۲۲ بهمن ماه سال 1402
  مراسم آیین نمادین زنگ انقلاب به مناسبت دهه فجر
  جشن عبادت دانش آموزان سوم دبستان دخترانه نسیم رحمت
  حضور خادمان امام رضا در دبستان و پیش دبستانی پسرانه نسیم رحمت
  جشن پایان سال تحصیلی نوآموزان پیش دبستانی های موسسه فرهنگی آموزشی نسیم رحمت رضوی
  برگزاری همایش اساتید، مربیان و معلمین موسسه فرهنگی قرآن و عترت ثامن الائمه علیهم السلام و نسیم رحمت رضوی
  برگزاری محفل انس با قرآن کریم در شهر افوس با همکاری مؤسسه فرهنگی قرآن و عترت ثامن الائمه علیه السلام
  به وقت کلاس رباتیک
 
 
 
میهمانان دانشجویان خردسالان   فارسی العربیة English
كليه حقوق اين سايت مربوط به مؤسسه ثامن الائمه(ع) ميباشد