:جستجو
مراکز قرآنی
منتخبين مراكز قرآني
تفسیر نور
تواشیح
پرتال ثامن الائمه
زمان
 

جمعه 28 مهر 1402

 
 
خلاصه آمار سايت
 
 
 
 
.امام علي (عليه السلام) مي فرمايند : بهترين مردم كسي است كه بار مردم را به دوش كشد .
 
 



زندگي‌نامه پيامبران الهي/ حضرت محمد (صلي الله عليه و آله و سلم)/ قسمت هشتم


سفر رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) به طائف 

با مرگ "ابوطالب"، دشمنان پیامبر (صلي الله عليه و آله)، جرئت بیشتری نسبت به آزار آن حضرت پیدا کردند، از این رو، رسول خدا (صلي الله عليه و آله) در صدد استمداد از قبیله‌ي ثقیف (که در طائف سکونت داشتند) برآمده و میخواست با جلب نظر آنها، پشتیبان تازهای برای پیشرفت دین خویش به دست آورد. از این رو به تنهایی یا همراه زید بن حارثه حرکت کرد. در واقع تصمیم پیامبر (صلي الله عليه و آله) برای سفر به طائف دو دلیل عمده داشت: 1- پیدا کردن جایی در اطراف مکه برای خارج شدن دعوت از بن‌بست 2- نجات خویش از آزارهای فزاینده که حتی ممکن بود به قتل وی منتهی شود.

ایمان نیاوردن قوم ثقیف و تمسخر و آزار پیامبر

پیامبر (صلي الله عليه و آله) در اواخر سال دهم بعثت به طائف رفت، پس از ورود به شهر طائف یکسر به خانه‌ي عبدیالیل و دو برادرش مسعود و حبیب که در آن روز بزرگ و رئیس قبیله‌ي «ثقیف» بودند، رفتند. رسول خدا (صلي الله عليه و آله) هدف خود را از آمدن به طائف، برای آنها توضیح داده و از آنها خواست که او را در پیشرفت هدفش یاری کنند. يكى از ايشان گفت: «من جامه‌ي کعبه را پاره می‌کنم؛ اگر تو پیامبر خدا باشی، دیگری گفت: آیا خدا غیر از تو کسی را نیافت که به پیامبری بفرستد و سومی گفت: به خدا من هرگز با تو گفتگو نخواهم کرد؛ زیرا اگر تو چنانچه می‌گویی، فرستاده‌­ای از جانب خداوند هستی و در این ادعا راست می‌گوئی، بزرگتر از آنی که با تو گفتگو کنم و اگر دروغ می‌گوئی و بر خدا دروغ می‌بندی، شایستگی آن را نداری که با تو صحبت کنم. رسول خدا (صلي الله عليه و آله) از نزد آنها برخاست و هنگام بیرون رفتن تنها تقاضائی که از آنها کرد، این بود که آنچه در آن مجلس گذشته است، پنهان کنند و مردم طائف را از سخنانی که میان ایشان رد و بدل شده بود، آگاه نکنند و به خاطر این بود که دوست نمی‌داشت، سخنان عبدیالیل و برادرانش به گوش مردم برسد و آنان را نسبت به آن حضرت جسور کند.1

بدین ترتیب فرومایگان طائف، پیامبر (صلي الله عليه و آله) را احاطه کرده و پیامبر (صلي الله عليه و آله) از دست آنها به باغی که از آن عتبه و شیبه فرزندان ربیعه بود، پناهنده شد. رسول خدا (صلي الله عليه و آله) برای استراحت زیر درخت انگوری نشست، و در آن حال که در زیر سایه‌ي درختی نشسته بود، دست به درگاه پروردگار متعال، بلند کرد و گفت: «پروردگارا! من شکایت ناتوانی و بی‌پناهی خود و استهزاء و بیزاری مردم را نسبت به خود، پیش تو می­‌آورم. ای مهربان‌ترین مهربان‌ها، تو پروردگار ناتوانان و فقیران و خدای منی، مرا در این حال به دست که می‌سپاری؟ به دست بیگانگانی که با ترشروئی با من رفتار کنند؟ یا دشمنی که مالک سرنوشت من شود؟ «خداوندا! اگر تو بر من خشمگین نباشی به تمام این دشواری‌ها، من تن می‌دهم، و اگر تو بر من خشنود باشی، بر من گوارا خواهد بود. «پروردگارا، من به نور روی تو پناه می‌برم، همان نوری که تمام تاریکی‌ها را می‌شکافد و کار دنیا و آخرت را اصلاح می‌کند. «پناه می‌برم از اینکه، خشم تو بر من فرود آید و غضب تو بر من، نازل گردد، ملامت کردن حق توست تا آنگاه که خشنود شوی و قدرت و قوت آنها بوسیله‌ي تو بدست آید».2

بعد از مناجات رسول خدا (صلي الله عليه و آله) با خداوند متعال، عتبه و شیبه که این حال را مشاهده کردند، دلشان به حال پیامبر (صلي الله عليه و آله) سوخت، از این رو غلام نصرانی خود را که "عداس" نام داشت، پیش خوانده و به او گفتند: «خوشه‌ي انگوری از این درخت بکن و در سبد بگذار و نزد این مرد ببر و به او تعارف کن.
3 عداس همین کار را انجام داد و رسول خدا (صلي الله عليه و آله) دست به طرف انگور دراز کرد و برای برداشتن حبه‌ي انگور «بسم الله» گفت. عداس که برای اولین بار، چنین سخنی را شنیده بود، در چهر‌ه‌ي رسول خدا (صلي الله عليه و آله) خیره شد و گفت: «این جمله که تو گفتی، در میان مردم این بلاد معمول نیست؟ پیغمبر (صلي الله عليه و آله) فرمود: «تو اهل چه شهری هستی و دین تو چیست؟» عداس گفت: «من مسیحی مذهب و اهل شهر نینوا می‌باشم.» رسول خدا (صلي الله عليه و آله) فرمود: «از شهر مرد شایسته، "یونس بن متی" هستی؟» عداس با تعجب گفت: «تو از کجا یونس بن متی را می‌شناسی؟» رسول خدا (صلي الله عليه و آله) فرمود: « او برادر من و پیغمبر خدا بود، چنانچه من پیغمبر و فرستاده‌ي خدا هستم. عداس که این سخن را شنید، پیش آمده و سر پیامبر (صلي الله عليه و آله) را بوسید و سپس خم شد و بر دست و پای وی افتاد و شروع به بوسیدن کرد، و در جریان گفتگو با پیامبر (صلي الله عليه و آله)، اسلام آورد.
عتبه و شیبه که ناظر این جریان بودند، به یکدیگر گفتند: «این مرد، غلام ما را از راه بدر کرد، و چون عداس، به نزد آنها بازگشت، به او گفتند: «ای عداس، چرا سر و دست این مرد را بوسیدی؟ عداس گفت: «چیزی نزد من بهتر از آن نبود؛ زیرا این مرد، از چیزهایی خبر دارد که جز پیامبران، کسی از آنها آگاهی ندارد.» عتبه و شیبه به او گفتند: «مواظب باش، مبادا تو را از دین خود برگرداند و بدان که دین تو بهتر از دین اوست.4

ایمان آوردن جنیان به رسول خدا (صلي الله عليه و آله)

همین‌که رسول خدا، از ایمان آوردن قبیله‌ي ثقیف مأیوس گشت، به سوی وطن خویش بازگشت و راه مکه را در پیش گرفت، و چون به نخله (که تا مکه یک شب راه بود) رسید، شب را در آنجا اقامت کرد و نیمه شب برای نماز بلند شد، چند تن از جنیان شهر نصیبین، که هفت نفر بودند، از آن حضرت گذشتند و آواز تلاوت قرآن را از پیامبر (صلي الله عليه و آله) شنیدند، آوای روح افزای رسول خدا (صلي الله عليه و آله) و آیات دلنشین قرآن، مجذوبشان کرده و مانع از حرکت آنان شد و تا پایان تلاوت قرآن از نماز، در جای خود ایستادند و پس از اتمام آن و ایمان به دین مقدس اسلام، به سوی قوم و قبیله‌ي خود، بازگشته  آنان را به دین اسلام دعوت کردند.5

خدای متعال داستان ایمان آوردن جنیان را در قرآن بیان فرموده و می‌گوید: «و هنگامی که (ای رسول ما) چند تن از جنیان را به سوی تو متوجه کردیم، تا استماع آیات قرآن کنند، و چون نزد رسول آمدند، با هم گفتند، گوش فرا دارید تا آیات قرآن را بشنویم و چون قرائت تمام شد، ایمان آوردند و به سوی قومشان، برای تبلیغ و هدایت بازگشتند ...»6 و نیز در این باره نازل فرموده: «بگو (ای رسول ما) که به من وحی شده که گروهی از جنیان، آیات قرآن را (هنگام قرائت من) استماع کردند ...»7

بازگشت به مکه

رسول خدا (صلي الله عليه و آله) چون به مکه رسید و در حال عمره بود، می‌خواست طواف و سعی انجام دهد؛ لذا در صدد بر آمد تا در پناه یکی از بزرگان مکه در آید تا با خیالی آسوده از دشمنان، اعمال عمره را به جای آورد. از این جهت یکی را نزد "مطعم بن عدی" فرستاد و او نیز تقاضای رسول خدا (صلي الله عليه و آله) را پذیرفت و رسول خدا وارد خانه‌اش شد و فردا برای طواف و سعی به مسجدالحرام رفت. مطعم و فرزندانش مسلح با پیامبر (صلي الله عليه و آله) وارد شدند، ابوسفیان از دیدن چنین منظره‌ای سخت ناراحت شد و پیامبر (صلي الله عليه و آله) بعد از انجام مراسم روانه‌ي منزل شدند.8

واقعه‌ي اسراء
 

صريح قرآن مجيد است كه خداى متعال بنده‌ي خود محمّد (صلى الله عليه و آله) را شبانه از مسجدالحرام به مسجدالاقصى (بيت‌‌المقدس) برد تا برخى از آيات خود را به وى نشان دهد.9

واقعه‌ي معراج 

واقعه‌ي معراج و رفتن رسول خدا (صلى الله عليه و آله) به آسمان‌ها در شب هفدهم ماه رمضان، هجده ماه پيش از هجرت روى داد و بسيارى از مورّخان، واقعه‌ي اسراء و معراج را در يك شب دانسته‌اند
.10
خداي متعال، حضرت محمد را در يك شب، از مكه تا مسجدالاقصي و از آنجا به آسمان‌ها تا
سدرة‌النتهي وعرش اعلي سِير داد، آيات بزرگ خويش را به آن حضرت ارائه كرد، و رازهاي نهاني و معارف نامتناهي را به آن حضرت القا فرمود. خداوند در اين مورد مي‌فرمايد:
سُبْحَانَ الَّذِي أَسْرَى بِعَبْدِهِ لَيْلًا مِّنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الأَقْصَى:11  منزه است آن [خدايى] كه بنده‌‏اش را شبانگاهى از مسجد الحرام به سوى مسجد الاقصى سير داد.
يكي از مهم‌ترين نكاتي كه خداي متعال در معراج بر آن تاكيد نمود، ولايت علي (عليه‌السلام) و ائمه‌ي اطهار (عليهماالسلام) است.

دعوت قبايل عرب  

رسول خدا (صلى الله عليه و آله) پس از آنكه در سال چهارم بعثت دعوت خويش را آشكار ساخت، ده سال متوالى در موسم حج با قبايل مختلف عرب تماس مى‌گرفت و بر يكايك قبايل مى‌گذشت و به آنان مى‌گفت: اى مردم! بگوييد: لا اله الا الله تا رستگار گرديد و عرب را مالك شويد و عجم رام شما گردد و بر اثر ايمان پادشاهان بهشت باشيد. اما چنانكه سابقاً گفتيم، عمويش ابولهب مى‌گفت: مبادا سخن وى را بشنويد، چه از دين برگشته و دروغگوست. در نتيجه هيچيك از قبايل، دعوت وى را نپذيرفتند 12و پاسخ زشت مى‌دادند و به گفته‌ي ابن اسحاق بيش از همه قبيله‌ي بنى‌حنيفه در پاسخ ايشان بى‌ادبى و گستاخى كردند.

مقدمات هجرت و آشنايى با اهل يثرب  

دو قبيله‌ي بت‌پرست به نام اوس و خزرج از عرب قحطانى در يثرب سكونت داشتند و پيوسته جنگ‌هايى ميان اين دو قبيله روى مى‌داد، تا آنجا كه به ستوه آمدند و دانستند كه نابود مى‌شوند و نيز بنى‌نضير و بنى‌قريظه و ديگر يهوديان يثرب بر آنان گستاخ شدند، جمعى از ايشان به مكه رفتند تا از قريش يارى بخواهند، اما قريش شرايطى پيشنهاد كرد كه براى ايشان قابل پذيرش نبود، ناچار آنها به طائف رفتند و از قبيله‌ي ثقيف كمك خواستند و از آنها نيز ماءيوس شدند و بى‌نتيجه بازگشتند.13
سويد بن صامت اءوسى براى حج يا عمره از يثرب به مكه آمد و رسول خدا (صلي الله عليه و آله) را ملاقات كرد، رسول خدا (صلي الله عليه و آله) او را به اسلام دعوت و قرآن بر وى تلاوت كرد، آنگاه به يثرب بازگشت و اندكى بعد، پيش از جنگ بعاث به دست خزرجيان كشته شد.14
ابولحيسر با عده‌اى از جمله اياس بن معاذ به منظور پيمان بستن با قريش، عليه خزرجيان از يثرب به مكه آمدند، اياس اظهار تمايل به اسلام كرد و اسلام آورد، سپس به يثرب بازگشت و جنگ بعاث ميان اوس و خزرج روى داد و اندكى بعد اياس بن معاذ در حالى‌كه تهليل و تكبير و تحميد و تسبيح پروردگار مى‌گفت از دنيا رفت.15

نخستين مسلمانان اءنصار  

در سال يازدهم بعثت رسول خدا (صلي الله عليه و آله) در موسم حج، با گروهى از مردم يثرب ملاقات كرد و با آنها به گفتگو پرداخت و نيز اسلام را بر آنان عرضه داشت و قرآن را بر ايشان تلاوت كرد. اهل يثرب دعوت رسول خدا (صلي الله عليه و آله) را اجابت كردند و اسلام آوردند و گفتند اكنون به يثرب باز مى‌گرديم و قوم خود را به اسلام دعوت مى‌كنيم، باشد كه خدا به اين دين هدايتشان كند.
ابن اسحاق گويد: اينان شش نفر از قبيله‌ي خزرج بودند كه به يثرب بازگشتند و امر رسول خدا (صلي الله عليه و آله) را با مردم در ميان گذاشتند و آنان را به دين اسلام دعوت كردند و چيزى نگذشت كه اسلام در يثرب شيوع يافت و نخستين مسلمانان انصار،
اسعد بن زراره و ذكوان بن عبد قيس بودند و ابوالهيثم نيز در حالى‌كه رسول خدا (صلي الله عليه و آله) را نديده بود اسلام آورد و او را به پيغمبرى شناخت.

سال دوازدهم  بعثت، پیمان عقبه‌ي اولى و آمدن مصعب بن عمیر به یثرب

در سال دوازدهم بعثت، 12 نفر از انصار در موسم حج، به مکه آمدند و طبق قرارى که گذاردند در عقبه‌ي منى خدمت رسول خدا (صلي الله عليه و آله) آمده و آنها که ایمان نداشتند نیز ایمان آورده و با آن حضرت پیمانى بستند که آنرا «بیعة‌النساء» گفته‌‏اند. متن پیمان اینگونه بود که «شرک نورزند، و دزدى و زنا نکنند و فرزندان خود را نکشند، بهتان نزنند ... »

آن 12 نفر عبارتند از: 1- اسعد بن زراره، 2- عوف بن حارث؛ 3- رافع بن مالك؛ 4- قطبة بن عامر، 5- عقبه بن عامر، 6- معاذ بن حارث (برادر عوف بن حارث)، 7- ذكوان بن عبد قيس، 8- عبادة بن صامت، 9- ابو عبدالرحمان، 10- عباس بن عباده، 11- ابوالهيثم، 12- عويم بن ساعده.

اين دوازده نفر پس از انجام بيعت به مدينه بازگشتند و رسول خدا (صلي الله عليه و آله)، مصعب بن عمير را همراهشان فرستاد تا به هركس كه مسلمان شد قرآن بياموزد، مصعب بر اسعد بن زراره وارد شد و براى مسلمانان مدينه پيش‌نمازى مى‌كرد و او را در مدينه مقرى مى‌گفتند.





پي‌نوشت‌ها:

1- سیرۀ ابن هشام، پیشین، جلد اول ص 269 و 270.
2- ابن هشام، ج اول، ص 270 و 271.
3- همان، ج اول، ص 271، و طبری، محمد بن جریر؛ تاریخ طبری: ترجمه‌ي ابوالقاسم پاینده، انتشارات  اساطیر، 1352، ج 2، ص  346 و ابن کثیر، اسماعیل بن عمر؛ البدایه و النهایه، بیروت انتشارات هجر، 1417 هـ، ج 3، ص 136 و همان، السیره النبویه: ج1، ص 321و اعظمی، هاشم؛ سیره‌ي ذهبی: 1408 هـ. جزء اول، ص 186 و السهیلی، عبدالرحمن؛ الروض الانف، مصحح عبدالرحمن الوکیل، بیروت، انتشارات داراحیاء، 1412 هـ، ج 4، ص 135.
4- سیرۀ ابن هشام، پیشین، ج 1 ص 272.
5- همان/ ج 1/ ص 273.
6- سوره احقاف، آیههای 29 و 31.
7- سوره جن.
8- ابن سعد، البقات الکبری: ج 1ف ص 210 و ابن کثیر، البدایة و النهایة: ج3، ص 137.
9- اسراء/ 1.
10- سيرة النبى: ج 2/2 - 7؛ امتاع‌الاسماع: ص 28 - 30.
11- اسراء/ 1

12- الطبقات‌الكبرى: ج 1/216 - 217؛ امتاع‌الاسماع: ص 30 - 31.
13- ترجمه تاريخ يعقوبى: ج 2/395 - 396.
14- سيرة‌النبى: ج 2/34 - 36؛ تاريخ‌الامم و الملوك: ص 2/84 و...
15- سيرة‌النبى: ج 2/36-37؛ امتاع‌الاسماع: ص 32؛ جوامع‌السيره: ص 69.



 
عکس روز
 

 
 
نوا
 

Salavate emam reza

 
 
ورود اعضاء
   
 
اخبار قرآني
 
 
  موسسه فرهنگی قرآن وعترت ثامن‌الائمه علیه السلام در نوزدهمین نمایشگاه بین المللی قرآن و عترت اصفهان
  حضور پسران ودختران نسیم رحمت در جشن انقلاب و راهپیمایی ۲۲ بهمن ماه سال 1402
  مراسم آیین نمادین زنگ انقلاب به مناسبت دهه فجر
  جشن عبادت دانش آموزان سوم دبستان دخترانه نسیم رحمت
  حضور خادمان امام رضا در دبستان و پیش دبستانی پسرانه نسیم رحمت
  جشن پایان سال تحصیلی نوآموزان پیش دبستانی های موسسه فرهنگی آموزشی نسیم رحمت رضوی
  برگزاری همایش اساتید، مربیان و معلمین موسسه فرهنگی قرآن و عترت ثامن الائمه علیهم السلام و نسیم رحمت رضوی
  برگزاری محفل انس با قرآن کریم در شهر افوس با همکاری مؤسسه فرهنگی قرآن و عترت ثامن الائمه علیه السلام
  به وقت کلاس رباتیک
  مراسم تجلیل از رتبه اول مسابقات بین المللی کشور کرواسی و رتبه اول مسابقات تلویزیونی کشوری اسراء
 
 
 
میهمانان دانشجویان خردسالان   فارسی العربیة English
كليه حقوق اين سايت مربوط به مؤسسه ثامن الائمه(ع) ميباشد