زندگينامه معصومين (عليهمالسلام)/ حضرت فاطمه (عليهاالسلام)/ قسمت چهارم
مصحف حضرت زهرا (عليهاالسلام)
پيشوايان معصوم ما داراى علومى بودند، كه از دسترس ساير افراد خارج است و از جمله منابعى كه در دست آنان بود، از آنها در اين زمينه استفاده مىكردند عبارت بود از:
-1جامعه 2- جفر 3- مصحف فاطمه.
صحيفه حضرت فاطمه (عليهاالسلام) به نقل از جابر
جابر بن عبدالله انصارى از جملهى نزديكترين افراد از صحابه پيامبر به اهلبيت، مخصوصاً به حضرت فاطمه (عليهاالسلام) مىباشد. او سلام پيامبر خدا را به حضرت امام باقر (عليهالسلام) رسانيد و در كنار آن امام بزرگ قرار گرفت.
حضرت امام صادق (عليهالسلام) مىفرمايند: روزى پدرم به جابر گفتند: من سؤال خصوصى دارم و مىخواهم از تو بپرسم، چه زمانى برايتان مقدور است؟!
جابر گفت: هر وقت بخواهيد حاضرم كسب فيض نمايم.
امام باقر (عليهالسلام) با وى محرمانه ديدار كردند و سپس پرسيدند: جابر! بگو ببينم لوحى را كه در دست مادرم (فاطمه) ديدهاى چگونه بود؟ و از او در مورد آن لوح چه شنيدى؟
جابر گفت: سوگند به خدا روزى پس از ولادت امام حسين (عليهالسلام) براى عرض تهنيت به حضور آن بانو رسيدم، ناگاه لوح سبز رنگى را در دست ايشان ديدم كه مثل زمرد مىدرخشيد و در آن نوشتههايى سفيد رنگ مانند نور خورشيد جلب توجه مىكرد، به ايشان گفتم: پدر و مادرم فدايت باد اى دختر پيامبر! اين لوح چيست و در آن چه نوشته است؟ فرمودند: اين لوحى است كه از جانب خدا و توسط پيامبر (صلى الله عليه و آله) براى من هديه شده و در آن نام رسول خدا (صلى الله عليه و آله) و شوهرم اميرالمؤمنين (عليهالسلام) و فرزندانم درج گرديده است. جابر مىگويد: من از روى آن نوشتهها استنساخ كردم، از جمله نام پيامبر خدا و نام يكايك ائمه اطهار از حضرت على تا قائم آل محمد (صلوات الله عليهم اجمعين) همراه با نام پدر و مادر آنها آمده بود.
حضرت امام باقر (عليهالسلام) آنگاه فرمودند: يا جابر! مىتوانى آن را براى من عرضه كنى؟ جابر لوح را آماده كرد و در مقابل خود گذاشت و حضرت امام باقر (عليهالسلام) بدون توجه به آن لوح، آنچه را در آنجا آمده بود از حفظ قرائت كردند.
جابر مىگويد: من دقيقاً به لوح خود نگاه مىكردم، آنچه حضرت مىخواندند حتى يك حرف با لوحى كه در نزد من بود اختلاف نداشت.1
محتواى مصحف فاطمه (عليهالسلام)
مصحف فاطمه (عليهاالسلام) شامل اخبار و اطلاعاتى در آيندهى جهان تا روز قيامت، سرنوشت فرزندان و ذرارى آن حضرت، ستمگرى و انواع جنايات خلفاى جور و پادشاهان بيداد و از اين قبيل علوم و اخبار مىباشد، اين كتاب از نظر حجم سه برابر قرآن است، ولى چيزى دربارهى قرآن و يا احكام و حلال و حرام ندارد، بلكه آيندهى تاريخ را تا روز رستاخيز ترسيم كرده است، كه اينك چند حديث در اين زمينه نقل مىكنيم:
ابوبصير از امام صادق (عليهالسلام) در مورد مصحف فاطمه (عليهاالسلام) سوال نمود، آن حضرت در جواب او فرمودند:
مُصْحَفٌ فِيهِ مِثْلُ قُرْآنِكُمْ هَذَا ثَلَاثَ مَراتٍ وَ اللهِ مَا فِيهِ مِنْ قُرْآنِكُمْ حَرْفٌ وَاحِدٌ.2
مصحف فاطمه (عليهاالسلام) سه برابر اين قرآن موجود است، ولكن در يك حرف نيز مشابهت ندارند.
شبيه اين حديث را از امام كاظم (عليهالسلام) داريم كه مىفرمايند: مصحف فاطمه در نزد من است، ولى چيزى از احكام قرآن در آن نيست.3
و از حماد بن عثمان آمده است كه روزى امام صادق (عليهالسلام) فرمودند: در سنهى يكصد و بيست و هشت زنادقه، خروج مىكنند و اين جريان را از مصحف فاطمه (عليهاالسلام) نقل مىكنم. حماد پرسيد: مصحف فاطمه (عليهاالسلام) چيست؟ حضرت فرمودند:
... لَيْسَ فِيهِ شَيْءٌ مِنَ الْحَلَالَ وَ الْحَرَامِ وَ لَكِنْ فِيهِ عِلْمُ مَا يَكُونُ؛4
در مصحف فاطمه (عليهاالسلام) چيزى از حلال و حرام نيست، ولى حوادث و اتفاقات روزگار در آن آمده است.
و در حديث ديگرى همين امام بزرگوار از علوم غيبى و آنچه خداوند در اختيارشان گذاشته خبر مىكنند و از كتابهاى آسمانى كه مخصوص ائمه است ذكرى به ميان مىآورند، آنگاه در مورد مصحف فاطمه چنين مىگويند:
وَ اَمَّا مُصْحَفُ فاطِمَةَ (عَلَیْهاَالسَلام) فَفیهِ ما یَکُونَ مِنْ حادِثٍ وَ اَسْماءِ مَنْ یَمْلِکُ اِلی اَنْ تَقُومَ السَّاعَةُ.5
مصحف فاطمه (عليهاالسلام) كتابى است كه تمام حوادث و اخبار غيبى و جرياناتى را كه پادشاهان تا روز قيامت انجام مىدهند در آن آمده است.
و بالاخره ابوعبيده مىگويد: برخى از اصحاب شيعه از امام صادق (عليهالسلام) در مورد كتابهاى: جامعه، جفر و مصحف فاطمه پرسيدند، حضرت فرمودند: مصحف فاطمه (عليهاالسلام) اين است كه ملكى پيوسته در حضور فاطمه (عليهاالسلام) بود و او را در عزاى پدر تسلى مىداد. و از آيندهى جهان و سرنوشت فرزندانش خبر مىكرد، اين كتاب را مصحف فاطمه گويند.6
از مجموع اين احاديث نتيجه مىگيريم كه مصحف فاطمه (عليهاالسلام) كتابى است كه از جانب خدا به وسيلهى ملك و پيك وحى به فاطمه (عليهاالسلام) القاء شده و اميرالمؤمنين (عليهالسلام) آن را نوشته و محتوايش در مورد اخبار غيبى و سرنوشت فرزندان فاطمه و اتفاقاتى است كه پادشاهان و امرا در دنيا انجام مىدهند و در اين كتاب مسائل احكامى و حرام و حلال نيامده و اين كتاب چنان پرحجم است كه سه برابر قرآن مجيد مىباشد.
در چه زمانى مصحف فاطمه (عليهالسلام) نازل شد؟
از سخنان اهلبيت عصمت و طهارت استفاده مىشود كه مصحف فاطمه (عليهاالسلام) بعد از رحلت رسول خدا (صلي الله عليه و آله) كه حضرت فاطمه (عليهاالسلام) به شدت محزون بودند، (در طول هفتاد و پنج روز مدت زندگى آن حضرت بعد از پدرش)، نازل شده است.
حضرت امام صادق (عليهالسلام) در اين باره مىفرمايند:
إِنَّ فَاطِمَةَ (عَلَیْهاَالسَلام) مَکثَتْ بَعْدَ رَسُولِ اللهِ (صَلي اللهُ عَلَيْهِ وَ آلِه) خَمْسَةً وَ سَبْعِینَ یوْماً وَ کانَ دَخَلَهَا حُزْنٌ شَدِیدٌ عَلَی أَبِیهَا وَ کانَ یأْتِیهَا جَبْرَئِیلُ (عَلَيْهِالسَلام) فَیحْسِنُ عَزَاءَهَا عَلَی أَبِیهَا وَ یطَیبُ نَفْسَهَا وَ یخْبِرُهَا عَنْ أَبِیهَا وَ مَکانِهِ وَ یخْبِرُهَا بِمَا یکونُ بَعْدَهَا فِی ذُرِّیتِهَا وَ کانَ عَلِی (عَلَيْهِالسَلام) یکتُبُ ذَلِک فَهَذا مُصْحَفُ فاطِمَة.7
به يقين فاطمه (عليهاالسلام) بعد از پدرش تنها هفتاد و پنج روز در اين جهان زندگى كردند و در طول آن مدت غمها و غصههاى زيادى را تحمل نمودند.
جبرئيل در آن ايام به طور مرتب به حضور فاطمه (عليهاالسلام) نازل مىشد و ايشان را در عزاى پدر تسليت مىگفت و از مقام و جايگاهش در آن سوى جهان با خبر مىساخت و همچنين از اوضاع آيندهى دنيا و سرنوشت بچههايشان آگاه مىنمود و على (عليهالسلام) آنها را مىنوشتند و همهى اينها مصحف فاطمه (عليهاالسلام) را تشكيل مىدادند.
و در يك حديث ديگرى امام صادق (عليهالسلام) مىفرمايند:
مُصحَفُ فاطِمَةَ (عَلَیْهاَالسَلام) ما فيهِ شَيءٌ مِن كِتابِ اللهِ، وَ إنَّما هُوَ شَيءٌ اُلقِيَ عَلَيها بَعدَ مَوتِ أبيها (صَلى اللهُ عَلَيهِما).8
در مصحف فاطمه چيزى از آيات قرآن نيست، بلكه آن مصحفى است كه بعد از فوت پدرش به او داده شده است.
و بالاخره در حديث سومى از امام جعفر صادق (عليهالسلام) مىخوانيم:
إِنّ اللهَ
تَعَالَى لَمّا قَبَضَ نَبِیّهُ (صَلي اللهُ عَلَيْهِ وَ آلِه) دَخَلَ عَلَى فَاطِمَةَ (عَلَیْهاَالسَلام) مِنْ وَفَاتِهِ
مِنَ الْحُزْنِ مَا لَا یَعْلَمُهُ إِلّا اللهُ عَزّوَجَلّ فَأَرْسَلَ
اللهُ إِلَیْهَا مَلَكاً یُسَلّی غَمّهَا وَ یُحَدّثُهَا فَشَكَتْ ذَلِكَ
إِلَى أَمِیرِالْمُؤْمِنِینَ (عَلَيْهِالسَلام) فَقَالَ إِذَا أَحْسَسْتِ بِذَلِكِ وَ
سَمِعْتِ الصّوْتَ قُولِی لِی فَأَعْلَمَتْهُ بِذَلِكَ فَجَعَلَ أَمِیرُالْمُؤْمِنِینَ (عَلَيْهِالسَلام) یَكْتُبُ كُلّ مَا سَمِعَ حَتّى أَثْبَتَ مِنْ ذَلِكَ
مُصْحَفاً قَالَ ثُمّ قَالَ أَمَا إِنّهُ لَیْسَ فِیهِ شَیْءٌ مِنَ
الْحَلَالَ وَ الْحَرَامِ وَ لَكِنْ فِیهِ عِلْمُ مَا یَكُونُ9
«چون خدای تعالى
پیغمبرش (صلى الله علیه و آله) را قبض روح فرمود، فاطمه (علیهاالسلام) را از
وفات آن حضرت اندوهى گرفت كه جز خداى عزوجل مقدارش را نداند، بدان جهت خدا
فرشتهاى برایش فرستاد كه او را دلدارى دهد و با او سخن گوید، فاطمه از این
داستان به امیرالمؤمنین (علیهالسلام) شكایت كرد (یعنى گزارش داد و یا شكایتش
از نظر ننوشتن سخنان فرشته بود) على (علیهالسلام) فرمودند: چون آمدن فرشته را
احساس كردى و صدایش را شنیدى، به من بگو، پس حضرت فاطمه (عليهاالسلام) به امیرالمؤمنین (علیهالسلام)
خبر دادند و آن حضرت هر چه مىشنیدند مىنوشتند، تا آنكه از آن سخنان مصحفى ساخت،
اما در آن مصحف چیزى از حلال و حرام نیست، بلكه در آن علم به پیش آمدهاى
آینده است».
در مجموع، از مطالب استفاده مىكنيم كه مصحف فاطمه از جانب خداوند عزوجل توسط پيك وحى (جناب جبرئيل) به فاطمه (عليهاالسلام) القاء شده و اوضاع آيندهي جهان و اخبار غيبى در مورد سرنوشت فرزندان فاطمه (عليهاالسلام) و جنايات خلفا و پادشاهان ستمگر و ساير مسائل غير فقهى در آن به ثبت رسيده و آن كتاب جزو ودايع امامت است و هم اكنون در محضر امام زمان (عجل الله تعالى فرجه الشريف) مىباشد.
پينوشتها:
1- قابل توجه است كه اين «لوح» صحيفهاى بود مانند صحيفههاى ديگر كه در ايام رسالت پيامبر به دخترش فاطمه رسيده بود. (فرائد سمطين: ج 2، ص 136 تا 141، ش 432 تا 435).
2- اصول كافى: ج 1، ص 239، ج 1/ بصائر: ص 152، ح 3.
3- بصائر: ص 154، ح 8: عندى مصحف فاطمه ليس فيه شى من القرآن.
4- كافى: ج 1، ص 240، ح 2/ بحارالانوار: ج 26، ص 44، ح 77/ بصائر: ص 157، ح 18.
5- بحارالانوار: ج 26، ص 18، ح 1.
6- كافى: ج 1، ص 241، ح 5/ بصائر: ص 154، ح 6: و يخبرها عن ابيها و مكانه و يخبرها بما يكون بعدها فى ذريتها و كان على يكتب ذلك فهذا مصحف فاطمه.
7- بحارالانوار: ج 26، ص 41، ح 72/ كافى: ج 1، ص 241، ح 5 و ص 458، ح 1/ بصائر: ص 153 ح 6/ عوالم: ج 11، ص 188.
8- بصائرالدرجات: ص 159، ح 27.
9- اصول كافى: ج 1، ص 240، ح 2/ بحار: ج 26، ص 44، ح 77 و ج 43، ص 80، ح 68/ بصائر: ص 157، ح 18.
|