:جستجو
مراکز قرآنی
منتخبين مراكز قرآني
تفسیر نور
تواشیح
پرتال ثامن الائمه
زمان
 

جمعه 26 آبان 1402

 
 
خلاصه آمار سايت
 
 
 
 
.پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلّم) مي فرمايند : بد رفتاري با مردم ، باعث جلب بغض و تنفر آنهاست .
 
 





زندگي‌نامه معصومين‌ (عليهم‌السلام)/ حضرت علي (عليه‌السلام)/ قسمت نهم


سخنان حضرت علي (عليه‌السلام) با مهاجران و انصار

زمانى كه اميرالمؤمنين على (عليه‌السلام) مشغول تجهيز پيكر پاك رسول خدا (صلي الله عليه و آله) بودند، توطئه‌گران، خلافت را از آن حضرت گرفتند، آن حضرت با يك سخنرانى در ميان جمعى از مهاجران و انصار حقوق خود را بار ديگر به آنان گوشزد كردند و سفارش‌هاى رسول خدا (صلي الله عليه و آله) را درباره‌ي خويش يادآور گرديدند. به دنبال اين خطابه سيصد و شصت نفر اعلان آمادگى نموده و اظهار داشتند تا پاى مرگ از حق آن حضرت دفاع مى‌كنند.
حضرت براى آزمايش آنان دستور دادند: فردا همگى به نشانه‌ي حمايت از ولايت من موهاى سرتان را بتراشيد و در احجارالزيت (محلى در داخل مدينه) حاضر شويد.
حضرت اميرالمؤمنين على (عليه‌السلام) موهاى سرشان را تراشيدند و منتظر آمدن گروه مزبور گرديدند، ولى در برابر تهديد و تطميع دستگاه خلافت، از ميان آن همه‌ جمعيت فقط پنج نفر به نام‌هاى: ابوذر، مقداد، حذيفة بن اليمان، عمار ياسر و سلمان آمدند و از ديگران خبرى نشد.
حضرت فرمودند:
أللهُمَّ اِنَّ القَوْم اِستَضْعَفُونِى كَما استَضْعَف بَنُواِسرائيلَ هارون؛
خداوندا اين مردم مرا تضعيف نمودند، همان طورى كه قوم بنى‌اسرائيل حضرت هارون را تضعيف كردند.1

غصب فدك

حضرت صادق (عليه‌السلام) فرمودند: چون ابوبكر كار خلافت را محكم نمود و از اكثر مهاجرين و انصار بيعت گرفت، كسى را فرستاد تا وكيل و كارگران حضرت فاطمه (عليهاالسلام) را از باغ فدك بيرون كند. آن حضرت به نزد ابوبكر آمدند و فرمودند: به چه سبب وكيل مرا از فدك بيرون كردى و حال آنكه پدرم به فرمان خدا آنرا به من داده است؟
ابوبكر گفت: بر آنچه مى‌گويى گواه بياور!! فاطمه (عليهاالسلام) ام ايمن را آوردند و ام ايمن به ابوبگر گفت: من تا حجت بر تو تمام نكنم گواهى نمى‌دهم. تو را به خدا سوگند آيا رسول خدا (صلى الله عليه و آله) در حق من گفته است كه ام ايمن اهل بهشت است؟ ابوبكر گفت: بلى. ام ايمن گفت: من گواهى مى‌دهم كه حق تعالى به رسول خدا (صلى الله عليه و آله) وحى فرستاد كه حق ذى‌القربى را به او بده و رسول اكرم (صلى الله عليه و آله) فدك را به امر خدا به فاطمه (عليهاالسلام) دادند.
حضرت على (عليه‌السلام) نيز آمدند و به همين نحو گواهى دادند و به روايتى حسنين )عليهم‌السلام) نيز شهادت دادند.

ابوبكر نامه‌اى درباره‌ي فدك نوشته و به فاطمه (عليهاالسلام) داد. آنگاه عمر پيدا شد و گفت: اين چه نامه‌اى است؟ ابوبكر گفت: فاطمه دعوى فدك را نمود و ام ايمن و على بر او گواهى دادند، لذا من نيز اين نامه را نوشتم.
عمر نامه را گرفت و پاره كرد و گفت فدك فى‌ء همه‌ي مسلمين است و گذشته از اين على شوهر فاطمه است و به نفع او گواهى دهد.
روز ديگر خود حضرت امير (عليه‌السلام) در حالى‌كه مهاجرين و انصار در نزد ابوبكر جمع بودند در آنجا حضور يافتند و فرمودند: اى ابابكر چرا وكيل فاطمه (عليهاالسلام) را از فدك بيرون كردى؟ در صورتى كه در حيات رسول خدا (صلى الله عليه و آله) فاطمه (عليهاالسلام) مالك و متصرف فدك بود. ابوبكر گ
فت: فدك فى‌ء همه‌ي مسلمين است، اگر فاطمه اقامه شهود كند كه رسول خدا فدك را به او داده است من هم فدك را به او مى‌دهم و الا او را در آن حقى نباشد!

على (عليه‌السلام) فرمودند: اى ابابكر آيا درباره‌ي ما بر خلاف حكم خداوند كه در مورد مسلمين است حكم مى‌كنى؟ گفت: نه. حضرت فرمودند: بگو ببينم اگر در دست مسلمانى چيزى باشد، مالك و متصرف آن است و من بيايم و آنرا براى خود ادعا كنم تو از چه كسى طلب بينه (دليل و مدرك) مى‌كنى؟ گفت: از تو. حضرت فرمودند: پس چرا در مورد فدك از فاطمه (عليهاالسلام) بينه و شاهد طلب مى‌كنى در حالى‌كه فاطمه (عليهاالسلام) مالك فدك بوده است. ابوبكر سكوت كرد. عمر گفت: اين سخنان را واگذار ما را توانايى احتجاج با تو نيست، اگر گواهان عادلى بياوريد فدك را مى‌دهيم و الا تو و فاطمه (عليهاالسلام) را در آن حقى نيست.

على (عليه‌السلام) به ابوبكر فرمودند: آيا قرآن خوانده‌اى؟ گفت: بلى. فرمودند: مرا خبر ده از گفتار خداى تعالى ، إِنَّمَا يُرِيدُ اللهُ لِيُذْهِب عَنكمُ الرِّجْس أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطهِّرَكمْ تَطهِيراً2در حق ما نازل شده يا ديگران؟ ابوبكر گفت: در حق شما. حضرت فرمودند: پس اگر دو نفر نزد تو شهادت دهند كه فاطمه (عليهاالسلام) كار زشتى مرتكب شده چه مى‌كنى؟ گفت: مانند ساير مردم اقامه‌ي حد مى‌كنم. اميرالمؤمنين (عليه‌السلام) فرمودند :اگر چنين كنى در نزد خدا از كافران محسوب شوى. ابوبكر گفت: چرا؟
على (عليه‌السلام) فرمودند: براى آنكه شهادت خدا را به طهارت فاطمه (عليهاالسلام) رد كرده و شهادت مردم را پذيرفته‌اى، هم‌چنانكه حكم خدا و رسولش (صلى الله عليه و آله) را كه فدك را به فاطمه (عليهاالسلام) داده‌اند و او در حال حيات پدرش آنرا تصرف كرده است را رد كردى و شهادت يك نفر اعرابى را كه بر پاشنه‌ي خود بول مى‌كند، مى‌پذيرى و فدك را از فاطمه (عليهاالسلام) گرفتى... در اين موقع صدا و همهمه از ميان مردم برخاست و همگى سخنان على (عليه‌السلام) را تاءييد كردند، بعد از اين بود كه عمر و ابوبكر توطئه‌ي قتل اميرالمؤمنين على )عليه‌السلام) را در سر نماز توسط خالد بن وليد طراحى كردند.3

توطئه‌ي قتل علی (علیه‌السلام) توسط ابوبکر و عمر

بعد از غصب فدك على (عليه‌السلام) در جلسه‌اى ابوبكر و عمر را با دلايل متعدد محكوم نمودند. بعد از اتمام جلسه بود كه ابوبكر، عمر را خواست و گفت: ديدى على امروز با ما چه كرد؟ اگر در يك مجلس ديگر با ما چنين معارضه كند كار ما را بر هم مى‌زند، اكنون نظر تو در اين باره چيست؟ عمر گفت: به نظر من دستور دهيم او را به قتل برسانند! ابوبكر گفت: چه كسى جرأت اينكار را دارد؟ عمر گفت: خالد بن وليد!
آنگاه خالد را طلبيدند و گفتند مى‌خواهيم يك امر خطيرى را به تو واگذار كنيم، خالد گفت: هر چه باشد حاضرم ولو كشتن على باشد. آنها گفتند: مقصود ما نيز همين است. خالد گفت: چه موقع اينكار را انجام دهم؟ ابوبكر گفت: هنگام نماز در مسجد، پهلوى او بايست و چون من سلام نماز را گفتم فوراً برخيز و گردنش را بزن.
خالد پذيرفت و خود را آماده نمود. اسماء بنت عميس كه در آن موقع زن ابوبكر بود سخن آنها را شنيد و فوراً كنيز خود را به خانه‌ي على (عليه‌السلام) فرستاد و گفت: سلام مرا به على (عليه‌السلام) و فاطمه (عليهاالسلام) برسان و اين آيه را تلاوت كن: إِنَّ الْمَلَأَ يَأْتَمِرُونَ بِكَ لِيَقْتُلُوكَ فَاخْرُجْ إِنِّي لَكَ مِنَ النَّاصِحِينَ: سران قوم درباره‌ي تو مشورت مى‏‌كنند تا تو را بكشند پس [از شهر] خارج شو من جداً از خيرخواهان توام.4

كنيز اسماء به خانه‌ي اميرالمؤمنين على (عليه‌السلام) آمد و آيه را تلاوت كرد و آن حضرت فرمودند: به اسماء بگو خداوند نخواهد گذاشت كه اراده‌ي آنها انجام بگيرد. آنگاه آن حضرت موقع نماز به مسجد آمدند و پشت سر ابوبكر ايستادند، خالد نيز كه شمشيرش را زير جامه‌ي خود بسته بود، آمد و در كنار حضرت قرار گرفت! ابوبكر نماز را شروع كرد و چون به تشهد نشست از هيبت على (عليه‌السلام) مرعوب بود و با خود انديشيد كه خالد چگونه مى‌تواند چنين كارى را انجام دهد، لذا از شجاعت آن حضرت به ترس و لرزه افتاد و جرأت گفتن سلام نماز را نمى‌كرد، لذا تشهد را تكرار مى‌كرد و سلام نماز را نمى‌گفت و مردم گمان مى‌كردند كه از نماز منصرف شد. لذا پيش از آنكه سلام نماز خود را بگويد گفت: يا خالد لا تفعلن ما امرتك به: اى خالد مبادا آنچه را كه به تو دستور داده‌ام انجام دهى و سپس سلام نماز خود را گفت و نماز را پايان داد.

على (عليه‌السلام) از خالد پرسيدند چه دستورى به تو داده بود؟ خالد گفت: دستور اين بود كه پس از سلام نماز، گردن تو را بزنم! حضرت امير (عليه‌السلام) فرمودند: آيا تو هم چنين كارى را مى‌كردى؟ خالد گفت: آرى به خدا سوگند اگر پيش از سلام آن جمله را نمى‌گفت،
من هم ترا مى‌كشتم!
على (عليه‌السلام) خالد را از جايش بلند كردند و بر زمين كوبيدند. عمر گفت: به خداى كعبه، الان خالد را مى‌كشد و به روايتى ديگر گردن خالد را با دو انگشت سبابه و وسطى خود چنان فشار دادند كه خالد نعره زد و رنگش سياه شد و جامه‌اش را خراب كرد و دست و پا مى‌زد. ابوبكر فوراً از عباس بن عبدالمطلب خواست كه شفاعت خالد را بكند. عباس نزد على (عليه‌السلام
) رفت و او را به قبر و صاحب قبر رسول خدا (صلى الله عليه و آله) و حسنين (عليه‌السلام) و فاطمه (عليهاالسلام) قسم داد و پيشانى آن حضرت را بوسيد تا حضرت از خالد دست برداشتند.5

  


پي‌نوشت‌ها:

1- كافى، ج 8، ص 31 - 33، خطبه طالونيه.
2- ا
حزاب/ 33
3- علل‌الشرايع، ج
1.
4- قصص/ 20. وقتى فرعونيان مى‌خواستند حضرت موسى (عليه‌السلام) را به قتل رسانند، مؤمن آل فرعون تصميم آنها را به همين نحو به اطلاع موسى رسانيد يعنى اشراف قوم فرعون براى كشتن تو نقشه مى‌كشند. بنابراين تو از مصر خارج شو.
5
- الاحتجاج: ج 1، ص 121 تا 127.


 
عکس روز
 

 
 
نوا
 

Salavate emam reza

 
 
ورود اعضاء
   
 
اخبار قرآني
 
 
  محفل انس با قرآن کریم به مناسبت ایام بهار قرآن در محل بنیاد تعاون سپاه کشور
  موسسه فرهنگی قرآن وعترت ثامن‌الائمه علیه السلام در نوزدهمین نمایشگاه بین المللی قرآن و عترت اصفهان
  حضور پسران ودختران نسیم رحمت در جشن انقلاب و راهپیمایی ۲۲ بهمن ماه سال 1402
  مراسم آیین نمادین زنگ انقلاب به مناسبت دهه فجر
  جشن عبادت دانش آموزان سوم دبستان دخترانه نسیم رحمت
  حضور خادمان امام رضا در دبستان و پیش دبستانی پسرانه نسیم رحمت
  جشن پایان سال تحصیلی نوآموزان پیش دبستانی های موسسه فرهنگی آموزشی نسیم رحمت رضوی
  برگزاری همایش اساتید، مربیان و معلمین موسسه فرهنگی قرآن و عترت ثامن الائمه علیهم السلام و نسیم رحمت رضوی
  برگزاری محفل انس با قرآن کریم در شهر افوس با همکاری مؤسسه فرهنگی قرآن و عترت ثامن الائمه علیه السلام
  به وقت کلاس رباتیک
 
 
 
میهمانان دانشجویان خردسالان   فارسی العربیة English
كليه حقوق اين سايت مربوط به مؤسسه ثامن الائمه(ع) ميباشد