:جستجو
مراکز قرآنی
منتخبين مراكز قرآني
تفسیر نور
تواشیح
پرتال ثامن الائمه
زمان
 

پنج شنبه 27 مهر 1402

 
 
خلاصه آمار سايت
 
 
 
 
.امام علي (عليه السلام) مي فرمايند : قناعت مالي است كه پايان نمي پذيرد .
 
 

 

تفسیر موضوعی قرآن کریم 

خداشناسی و توحید/ راه‌هاي خداشناسی/ برهانها/ برهان نظم

نشانه‌هاى او در پهنه آسمان‌ها و زمین

مقدمه:

بعد از ذکر آیات انفسى به سراغ آیات آفاقى مىرویم:
همیشه مشاهده صحنه آسمانها و زمین، براى انسانها تفکّرانگیز بوده است، ولى هر قدر علم و دانش انسان پیشرفت نموده عظمت جهان اسرارآمیز بالا در نظر او بیشتر شده است، به طورى که اگر عظمت آسمانها را در نظر دانشمندان امروز با گذشته مقایسه کنیم به راستى حکم دریا و قطره را دارد و معلوم نیست فردا در مقایسه با امروز نیز چنین نباشد.
در این منظومهها و کهکشانهاى عظیم، و ستارگان ثابت و سیّار، چه مىگذرد؟ و در آنها چه عوالمى وجود دارد؟
تاریخچه پیدایش آنها به چه زمانى باز مىگردد؟
آیا ساکنانى در آنها وجود دارد یا نه؟ و اگر دارد زندگى آنها مشابه ما است یا با ما متفاوت است؟
اینها و دهها سؤال دیگر، سؤالاتى است که فکر هر انسان جستجوگر و کنجکاو را درباره آسمانها به خود مشغول مىدارد.
دانشمندان امروز مىگویند: ما ستارگانى را الآن در آسمان مىبینم که هزاران و شاید میلیونها سال قبل از میان رفتهاند و این به خاطر آن است که بر اثر فاصله فوقالعاده زیاد، نور آنها که از هزاران یا میلیونها سال قبل از مبداء این ستارگان حرکت کرده هنوز در راه است و به ما مىرسد! اگر راستى چنین است (که چنین است) صحنه واقعى آسمان، با آنچه امروز ما مىبینیم تا چه حد متفاوت است؟ هیچ کس قادر نیست به این سؤال پاسخ دهد (دقت کنید).
امثال این سؤالات که پاسخ آن براى هیچ دانشمندى ممکن نیست فراوان مىباشد.
ما در برابر چنین جهان اسرارآمیزى قرار گرفتهایم، عظمت آنها از یک سو، و نظم و حساب حاکم بر آن از سوى دیگر، پرده از روى قدرت و علم بى انتهایى بر مىدارد که در آفرینش آن، دست داشته است.
با اشاره بالا اکنون به اتفاق یکدیگر به آیات زیر گوشجان فرا مىدهیم:

1- (اِنَّ فى خَلْقِ السَّمواتِ وَ الأَرْضِ وَ اخْتِلافِ اللَّیْلِ وَ النَّهارِ لاَیاتٍ لاِؤُلى اْلأَلْبابِ)(1)

2- (اِنَّ فى خَلْقِ السَّمواتِ وَ الأَرْضِ وَ اخْتِلافِ اللَّیْلِ وَ النَّهارِ... لاَیاتٍ لِقَوْمٍ یَعْقِلُوْنَ)(2)

3- (وَ مِنْ آیاتِهِ خَلْقُ السَّمواتِ وَ اْلأَرْضِ وَ اخْتِلافُ أَلْسِنَتِکُمْ وَ أَلْوانِکُمْ اِنَّ فى ذلِکَ لاَیاتٍ لِلْعالِمینَ)(3)

4- (اِنَّ فى السَّمواتِ وَ اْلأَرْضِ لاَیاتٍ لِلَّمُْومِنینَ)(4)

5- (خَلَقَ اللهُ السَّمواتِ وَ اْلأَرْضِ بِالْحَقِّ اِنَّ فى ذلِکَ لاَیَةً لِلْمُؤْمِنینَ)(5)

6- (اِنَّ رَبَّکُمُ اللهُ الَّذِى خَلَقَ السَّمواتِ وَ الأَرْضَ فى سِتَّةِ أَیْامٍ ثُمّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ یُدَبِّرُ الأَمْرَما مِنْ شَفِیعٍ اِلّا مِنْ بَعْدِ اِذْنِهِ ذلِکُمُ اللهُ رَبُّکُمْ فَاعْبُدُوهُ أَفَلا تَذَکَّرُونَ)(6)

7- (وَ لَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَ السَّمواتِ وَ الأَرْضَ وَ سَخَّرَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ لَیَقُوْلُنَّ اللهُ فَأَنّى یُؤْفَکُوْنَ)(7)

8- (لَخَلْقُ السَّمواتِ وَ اْلأَرْضِ أَکْبَرُ مِنْ خَلْقِ الناّسِ وَلکِنَّ أَکْثَرَ النّاسِ لا یَعْلَمُونَ)(8)

9- (قالَتْ رُسُلُهُمْ أفِى اللهِ شَکٌّ فاطِرِ السَّمواتِ وَ  اْلاَرْضِ)(9)

10-(وَ السَّماءَ بَنَیْناها بِایْدٍ و اِنَّا لَمُوْسِعُونَ - وَ اْلأرْضَ فَرَشْناها فَنِعْمَ اَلْماهِدوُنَ)(10)

11-(وَ جَعَلْناَ السَّماءَ سَقْفآ مَحْفُوْظآ وَ هُمْ عَنْ آیاتِها مُعْرِضُونَ)(11)

12-(اللهُ الَّذِى رَفَعَ السَّمواتِ بِغَیْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَها ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ وَ سَخَّرَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ)(12) 

ترجمه:

1- «به یقین در آفرینش آسمان‌ها و زمین، و آمد و شد شب و روز، نشانههاى (روشنى) براى خردمندان است»
2- «در آفرینش آسمان‌ها و زمین، و آمد و شد شب و روز نشانههایى است (از ذات پاک خدا و یگانگى او) براى گروهى که عقل خود را به کار مىگیرند».
3- «و از نشانههاى او آفرینش آسمان‌ها و زمین، و تفاوت زبان‌ها و رنگ‌هاى شماست، در این نشانههایى است براى اهل دانش»
4- «بى شک در آسمان‌ها و زمین نشانههاى (فراوانى) براى مؤمنان وجود دارد»
5- «خداوند، آسمان‌ها و زمین را بحق آفرید، به یقین در این آیتى است براى مؤمنان»
6- «پروردگار شما خداوندي است که آسمان‌ها و زمین را در شش روز (شش دوران) آفرید، سپس بر تخت (قدرت) قرار گرفت و به تدبیر کار (جهان) پرداخت، هیچ شفاعت کنندهاى، بى اذن او نیست; این است خداوند، پروردگار شما! پس او را پرستش کنید. آیا متذکّر نمىشوید؟!»
7- «و هر گاه از آنان بپرسى: «چه کسى آسمان‌ها و زمین را آفریده، و خورشید و ماه را مسخّر کرده است؟» مىگویند: «خداوند یگانه»! پس با این حال چگونه آنان را (از عبادت خدا) منحرف مىسازند؟!»
8- «آفرینش آسمان‌ها و زمین از آفرینش انسان‌ها عظیمتر است، ولى بیشتر مردم نمىدانند»
9- «پیامبران آنها گفتند: «آیا در خدایى که آسمان‌ها و زمین را آفریده، شک و تردیدى است»
10- «و ما آسمان را با قدرت بنا کردیم، و همواره آن را وسعت مىبخشیم. و زمین را گستردیم، و چه خوب گسترانندهاى هستیم!»
11- «و آسمان را سقف (محکم و) محفوظى قرار دادیم، ولى آنها از نشانههاى آن (بر عظمت خدا) روى گردانند»
12- «خدا همان کسى است که آسمان‌ها را، بدون ستون‌هایى که بتوانید آنها را ببینید، برافراشت، سپس بر عرش (قدرت) قرار گرفت، (و به تدبیر جهان پرداخت) و خورشید و ماه را مسخّر ساخت». 

شرح مفردات

«خَلْق» به گفته مقاییساللّغة در اصل دو معنى دارد: یکى اندازهگیرى اشیاء و دیگر صاف و مسطّح بودن است.
راغب نیز در مفردات مىگوید: اصل این کلمه، به معنى اندازهگیرى منظم و صحیح است. سپس مىافزاید: به معنى ایجاد اشیاء بدون هیچ اصل و مادّه قبلى نیز استعمال مىشود (چرا که ایجاد کردن، با اندازهگیرى و تنظیم همراه است.)
بعد مىگوید: خلقت به معنى ابداع و ایجاد بعد از عدم، مخصوص خدا است، اما به معنى تغییر صورت اشیاء و تبدیل چیزى به چیز دیگر در مورد انسانها نیز تصوّر مىشود. این واژه در معنى دروغ نیز به کار مىرود (شاید به این جهت که مطلبى را که واقعیّت ندارد در ذهن خود یا در فکر شنونده ایجاد مىکند.)
ابن منظور در لسانالعرب مىگوید: «خلق» در کلام عرب، به معنى ابداع چیزى است بدون هیچ سابقه قبلى.
به این ترتیب، «خلق» گرچه در اصل به معنى تقدیر و اندازهگیرى، یا تنظیم و صاف کردن اشیاء بوده، ولى بعداً به همین مناسبت در معنى ابداع و ایجاد و تغییر صورت اشیاء به کار رفته است، به طورى که الآن این معنى از آن متبادر مىشود.
«سَماءْ» به گفته ارباب لغت به معنى چیزى است که در بالا قرار گرفته، لذا بعضى معتقدند جنبه نسبى دارد و لذا ممکن است یک شىء نسبت به شىء دیگر آسمان و نسبت به شىء ثالث زمین باشد و «اسم» نیز از همین مادّه مشتق شده، چرا که اسمگذارى سبب بلندى و اهمیّت مسمّى مىشود.
به گفته نویسنده کتابالتحقیق، «سماء» گاهى محسوس و مادّى است، مانند: (أَنْزَلَ مِنَ السّماءِ ماءً): «خداوند از آسمان آبى فرستاد» و گاه معنوى است، مانند: (قَدْ نَرَى تَقَلُّبَ وَجْهِکَ فِى السَّماءِ): «ما نگاههاى انتظارآمیز تو را به آسمان مىبینیم»(13)
ابن منظور نیز در لسانالعرب مىگوید: «سُمُوّ» به معنى بلندى و علو است.(14)
بنابراین «سماء» تنها به معنى آسمان نیست، بلکه به معنى هرگونه بلندى و علو و ارتفاع است. ولى در آیاتى که براى این بحث انتخاب شده عموماً به معنى آسمان آمده است.
«أرْض» در اصل به قسمت پائین هر چیزى گفته مىشود در مقابل «سماء» که قسمت بالاى هر چیز است. این سخن را مقاییساللّغه گفته و راغب در تعبیر مشابهى مىگوید: «ارض» جرمى است که در مقابل آسمان قرار دارد و پائین هر چیزى را «ارض» تعبیر مىکنند.
در کتابالتحقیق آمده است که «ارض»، اطلاقات مختلفى دارد که بعضى از بعض دیگر گستردهتر است. به مسکن و محل و قریه و شهر و مملکت و کره زمین و آنچه در زیر آسمان است و حتى آنچه در عالم جسم و تحت عالم ارواح قرا گرفته، به هریک از اینها «ارض» گفته مى شود، و در این مفاهیم دو قید ملحوظ است، پائین بودن و در مقابل بالا قرار گرفتن.
«اَرَضَة» (بر وزن حَدَقه) به معنى موریانه است که از زمین بر مىخیزد و چوب را مىخورد.
جالب اینکه یکى از معانى «اَرْض»، بیمارى زکام، و دیگرى لرزه است. (شاید از این جهت که این بیمارىها انسان را بسترى و زمینگیر مىکند.)(15)

تفسیر و جمع‌بندى

بلند آسمان، آیت حق بود!

در نخستین آیه مورد بحث، سخن از آفرینش آسمانها و زمین و اختلاف شب و روز است که آن هم زائیده حرکت زمین به دور خود در مقابل خورشید مىباشد، مىفرماید: «در آفرینش اینها، نشانههایى از عظمت و علم و حکمت او است براى صاحبان عقلهاى «ژرف اندیش»: (اِنَّ فى ذلِکَ لاَیاتٍ لاِؤُلى اْلأَلْبابِ)
همانگونه که در بحثهاى معرفت و شناخت، در جلد اول، مشروحاً بیان کردیم: «اَلْباب» جمع «لُبّ» به معنى عقل خالص و عمیق است. آرى کسانى که داراى چنین عقل و اندیشهاى هستند مىتوانند، نه یک آیه و نشانه، بلکه آیات و نشانههاى زیادى از خداوند بزرگ در آفرینش آسمان و زمین و اختلاف شب و روز ببینند.
جالب اینکه در حدیث معروفى که در بسیارى از تفاسیر در ذیل آیه آمده است، مىخوانیم: شبى از شبها پیامبر  در منزل عایشه به استراحت پرداخت، هنوز بدنش آرام نگرفته بود، که از جا برخاست لباس پوشید و وضو گرفت و مشغول نماز شد و آنقدر در نماز در آن حال جذبه معنوى اشک ریخت که قسمت جلو لباسشتر شد. بعد سر به سجده نهاد و چندان گریست که زمین از اشک چشمش مرطوب گشت و همچنان تا طلوع صبح منقلب و گریان بود. هنگامى که بلال مؤذّن مخصوص پیامبر او را به نماز صبح خواند، حضرت را گریان دید، عرض کرد: اى رسول خدا! چرا گریه مىکنى در حالى که مشمول لطف و عفو خدا هستى؟
فرمود: آیا من بنده شاکر خدا نباشم؟ چرا نگریم؟ در حالى که در این شب آیات تکان دهندهاى بر من نازل شد. سپس آیه فوق از سوره آلعمران و چهار آیه پشت سر آن را تلاوت فرمود و در پایان افزود: «وَیْلٌ لِمَنْ قَرَأَها وَلَمْ یَتَفَکَّرْ فِیها»: «واى به حال آن کس که آنها را بخواند و در آنها اندیشه نکند.»(16)

درست است که هرکس از مشاهده آسمانها و اجرام سماوى به آیاتى از حق پى مىبرد، ولى صاحبان مغزها و اندیشههاى ژرف بهره اى فراتر از اینها مىبرند. آنها در جاى جاى آسمان آثار قدرت خدا را مىبینند و پیامبر هم در آفرینش هر منظومه، هر کهکشان و در حرکات منظّم و عجیب آنها اسرارى مىخواند که غیر اولى الالباب نمىخوانند.
جالب اینکه در آیه دوّم به جاى «اولوا اْلألْبابِ»، «قَوْمٌ یَعْقِلُونَ» (جمعیّتى که تعقّل مىکنند) و در آیه سوّم «عالِمین» (دانشمندان) و در آیه چهارم و پنجم «مؤمنین» ذکر شده است.
در حقیقت همینگونه است که هریک از صفات فوق (اندیشههاى نیرومند، داشتن تعقّل، علم، و ایمان) زمینهاى براى معرفت بیشتر و آگاهى از آیات الهى است، همان‌گونه که در بحث منابع و زمینههاى معرفت در جلد اول این تفسیر مشروحاً ذکر شده است.
این نکته نیز قابل توجّه است که قرآن «أُوْلُوا اْلأَلْباب» را که با مشاهده آفرینش آسمانها و زمین، درهاى معرفت و شناسائى خداوند به روى آنها گشوده مىشود، چنین معرفى مىکند: (اَلَّذِینَ یَذْکُرُونَ اللهَ قِیامآ وَ قُعُودآ وَ عَلَى جُنُوْبِهِمْ وَ یَتَفَکَّرُونَ فى خَلْقِ السَّماواتِ وَ اْلأَرْضِ رَبَّنا ما خَلَقْتَ هذا باطِلا): «آنها کسانى هستند که خدا را در حال ایستاده و نشسته و هنگامى که بر پهلو خوابیدهاند، یاد مىکنند، و در آفرینش آسمان و زمین مىاندیشند، و مىگویند پروردگارا اینها را بیهوده نیافریدهاى»؟(17)
یعنى از یک سو ذکر خدا، از سوى دیگر اندیشه و از سوى سوّم توجّه به هدف آفرینش، آنها را به عظمت پروردگار رهنمون مىگردد. بنابراین دانشمندان بزرگ علوم طبیعى که تمام این ریزه کارىها را مىبینند و به خدا راه نمىیابند، به خاطر آن است که تنها در مطالعه معلول و مخلوق متوقّف مىشوند و ذکر و فکرى در باره علّتالعلل و خالق و هدف آفرینش ندارند.



در آیه دوّم، مسأله آفرینش آسمانها و زمین را همچون آیه اول در کنار اختلاف لیل و نهار - یعنى آمد و شد شب و روز یا تفاوت تدریجى این دو در فصول سال - قرار داده است، که این خود یکى از پدیدههاى مهم آسمانى و زمینى است و چنان نظام دقیقى بر این پدیده، حاکم است که از سالیان دراز، پیش از وقوع آنها مى توان لحظه دقیق طلوع و غروب آفتاب و اندازه دقیق شب و روز را در هر فصل و هر موقع از سال و براى هر نقطه از نقاط روى زمین، تعیین کرد و مىدانیم هر جا نظم دقیقى است، علم و عقل و دانش مهمّى، پشت سر آن قرار دارد.



در آیه سوّم در کنار آفرینش آسمانها و زمین که از آیات آفاقى است مسأله اختلاف زبانها و رنگها را قرار داده که از آیات انفسى است. مىفرماید: «از نشانههاى او آفرینش آسمان و زمین و اختلاف زبانها و رنگهاى شماست» (وَ مِنْ آیاتِهِ خَلْقُ السَّماواتِ وَ اْلأَرْضِ وَ اخْتِلافُ اَلْسَنِتِکُمْ وَ اَلْوانِکُم)
اختلاف زبانها و رنگها خواه به معنى تفاوت زبانهایى باشد که انسان به آن تکلّم مىکنند، و تفاوت رنگ چهرههاى آنها و خواه به معنى آهنگ صداها و الوان زندگى و تفکّر و ذوق و سلیقه و استعداد آنها، یا هر دو؛ این تنوّع عجیب که سبب شناسائى مردم از یکدیگر و خالى نماندن هیچ یک از پستهاى اجتماعى مىشود، با نظام دقیقى که بر آن حاکم است، از نظام عجیبى که بر آسمانها و زمین حکومت مىکند جدا نیست و همه با هم پیوند دارد، و همه دلیل ذات اقدس خداوند عالم و قادرند.

  



آیه چهارم و پنجم فقط به آفرینش آسمان و زمین اشاره مىکند و آن را از آیات حق مىشمرد، چرا که بدون هرگونه ضمیمهاى این خلقت بزرگ خود از آیات روشن خدا است. منتهى در آیه پنجم روى مسأله قانونمندى و هدفدار بودن این آفرینش تکیه کرده و با تعبیر «بالحقّ» آن را مشخّص مىسازد.

 



در آیه ششم مطلب تازه‌اى مطرح شده، و آن آفرینش آسمانها و زمین در شش روز است، مىفرماید: «پروردگار شما همان کسى است که آسمانها و زمین را در شش روز آفرید»: (اِنَّ رَبَّکُمُ اللهُ الَّذِى خَلَقَ السَّمواتِ وَ اْلأَرضَ فِى سِتَّةِ أَیْامٍ)
آفرینش آسمانها و زمین در شش روز، در هفت آیه از قرآن مجید مطرح شده است(18) و این نشان مىدهد که قرآن توجّه و عنایت مخصوصى به مسأله آفرینش تدریجى این جهان - که خود دلیل دیگرى بر عظمت خالق است - دارد.
گرچه بعضى از ماتریالیستهاى ناآگاه بر اثر عدم توجّه به معنى «یوم» روز اینگونه آیات را به باد انتقاد یا سخریه گرفتهاند(19) و گمان کردهاند «یَوْم» در اینجا به معنى سفیدى روز، یا بیست و چهار ساعت است، در حالى که همه مىدانند که روز به این معنى مولود گردش زمین و تابش آفتاب است و در آن هنگام که زمین و آسمانى وجود نداشت، شب و روز به این صورت مفهومى نداشت.
آنها از این نکته غافلند که «یَوْم» و معادل آن «روز» در فارسى یا در لغات دیگر از نظر مفهوم و استعمالات روز مرّه معانى مختلفى دارد، از جمله به معنى دوران است، خواه این دوران کوتاه باشد یا فوقالعاده طولانى، چنانکه راغب در کتاب مفردات که از متون معروف لغت است مىگوید: « اَلْیَومُ یُعَبَّرُ بِهِ عَنْ وَقْتِ طُلُوعِ الشَّمْسِ اِلى غُرُوبِها، وَ قَدْ یُعَبَّرُ بِهِ عَنْ مُدَّةٍ مِنَ الزَّمانِ أىَّ مُدَّةٍ کانَتْ»: «روز به معنى وقت طلوع آفتاب تا غروب است، ولى گاهى به معنى مدتى از زمان - هر مقدار بوده باشد - به کار مىرود.»
در استعمالات روزانه نیز مىگوئیم: یک روز مردم براى مسافرت سوار بر حیوانات مىشوند و امروز بر وسائل نقلیه سریعالسیر. در حالى که هر کدام از این دو تعبیر (یکروز و امروز) اشاره به یک دوران طولانى است؛ در حدیث معروف امیرمؤمنان على(عليه السلام) مىخوانیم: «وَ اَعْلَمْ بِاَنَّ الدَّهْرَ یَوْمانِ: یَوْمٌ لَکَ وَ یَوْمٌ عَلَیْکَ» «بدان تمام عمر دنیا دو روز است: یک روز به نفع تو است، و روزى به زیان تو.» (20)
حتى در بعضى از تعبیرات، تمام دنیا به عنوان یک روز و تمام آخرت به عنوان یک روز شمرده شده. امیرمؤمنان على (عليه السلام) مى فرمایند: «وَ اِنَّ الْیَوْمَ عَمَلٌ  بِلاحِسابٍ، وَ غَدآ حِسابٌ وَ لا عَمَلٌ» «امروز روز عمل است نه حساب، و فردا روز حساب است و نه عمل». شعر معروف کلیم کاشانى نیز تعبیر لطیفى در این زمینه است:
بدنامى حیات دو روزى نبود بیش آن هم کلیم با تو بگویم چسان گذشت؟
یک روز صرف بستن دل شد به این و آن، روز دگر به کندن دل ز این و آن گذشت به این ترتیب، منظور از آفرینش آسمان و زمین در شش روز، شش دوران است، که هریک از این دورانها ممکن است میلیونها یا میلیاردها سال طول کشیده باشد و واضح است که از نظر علمى هیچ دلیلى برخلاف این عدد در دست نداریم.(21)
این دورانهاى ششگانه احتمالا به ترتیب زیر بوده است:
1- روزى که همه جهان به صورت توده واحد فوقالعاده عظیمى از گازها بود و به دور خود گردش مىکرد.
2- دورانى که تودههاى عظیمى از آن جدا شد و بر محور توده مرکزى به گردش در آمد.
3- دوران دیگرى که بعضى از این تودهها نیز بر اثر حرکت دورانى، منظومههایى تشکیل دادند همچون منظومه شمسى ما.
4- دورانى که زمین، سرد و آماده حیات گردید و آبهاى روى آن نمایان گشت و دریاها تشکیل شد.
5- دورانى که زمین، سرد و آماده حیات گردید و آبهاى روى آن نمایان گشت و دریاها تشکیل شد.
6- دورانى که حیوانات و سپس انسان در روى زمین آشکار شدند.
این نکته نیز قابل توجّه است که در هشت آیهاى که آفرینش زمین و آسمانها را در شش روز بیان مىکند، در چهار مورد تنها اشاره به آفرینش زمین و آسمان در شش روز شده است(22) و در سه مورد آفرینش آسمان و زمین و آنچه در میان آنها است.(23) و تنها در یک مورد، اشاره اجمالى به تقسیم این شش دوران شده، دو دوران براى آفرینش آسمانها، دو دوران براى آفرینش زمین و دو دوران براى پیدایش گیاهان و حیوانات (اَلَّذِى خَلَقَ الأَرْضَ فى یَوْمَیْنِ... وَ قَدَّرَ فِیها أَقْواتَها في أَرْبَعَةِ أَیّامٍ)(24).
بنابراین، دوران ششگانه فوق مربوط به آفرینش آسمانها و زمین و موجودات مختلف آنها است.
براى توضیح بیشتر در این زمینه به تفسیر نمونه ذیل آیه فوق مراجعه فرمائید. (جلد 6، صفحه 200 و جلد 20، صفحه 222 ذیل آیه 54 سوره اعراف و آیه 10 سوره فصّلت)

 



هفتمین آیه مورد بحث مىگوید: این معنى حتى براى بتپرستان مسلّم است که آفریننده آسمانها و زمین و تسخیر کننده خورشید و ماه تنها خدا است. آنها نیز مىفهمند که این عالم عظیم و نظام عجیب نمىتواند مخلوق بتها باشد، بلکه وجدانشان حاکم است که مخلوق خداوندى است عالم و قارد. (وَ لَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَ السَّمواتِ وَ اْلأَرْضَ وَ سَخَّرَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ لَیَقُولُنَّ اللهُ)
بنابراین نه تنها دانشمندان و اندیشمندان با مطالعه اسرار آفرینش به ذات پاک او پى مىبرند که حتى بتپرستان بى سواد هم از مشاهده این نظام اجمالا به ذات پاکش آشنا مىشوند، هر چند عملا بر اثر خرافات در وادى شرک سرگردانند.

 



هشتمین آیه گرچه به قرینه آیات بعد از آن، ناظر به مسأله رستاخیز و قیامت است و مىگوید: کسى که قادر است آسمانها و زمین را با این همه عظمت بیافریند، قدرت بر زنده کردن مردگان را بعد از مرگ نیز دارد، چرا که آفرینش آسمان و زمین از آفرینش انسان برتر است.
ولى با این حال دلیل روشنى نیز بر مسأله خداشناسى است، زیرا وجود انسان بلکه حتى یک عضو از اعضاى بدن او مانند: چشم و گوش، بلکه حتّى ساختمان یک سلّول از این اعضاء با آن همه پیچیدگى و رموز و اسرار و نظامات مىتواند آیه روشنى از آیات حقّ باشد. بنابراین آفرینش آسمان و زمین که از آفرینش انسان، برتر و بالاتر است دلیل روشنترى بر عظمت او خواهد بود (لَخَلْقُ السَّماواتِ وَ اْلأَرْضِ أکْبَرُ مِنْ خَلْقِ النّاسِ)
درست است که اگر خلقت انسان با هر جزء از اجزا در این عالم مقایسه شود خلقت او برتر است، ولى مسلّما اگر با کل آسمانهاى پهناور و زمین مقایسه شود خلقت آنها برتر است. جالب اینکه قرآن مجید این سخن را زمانى بیان کرد که انسانها - مخصوصاً در آن محیط عقب افتاده حجاز - خبرى از عظمت آسمانها نداشتند، تا آنجا که شاید آسمان را سقفى نیلگون در نزدیکى خود مىپنداشتند که میخهاى نقرهاى ستارگان بر آن کوبیده شده!
آرى امروز مفهوم عمیق این آیه را ما به خوبى درک مىکنیم، چرا که دانشمندان با تلسکوپهاى عظیم به این آسمان پهناور نگریسته و عجائب حیرتانگیزى از عظمت و نظام حاکم بر آن را براى ما به ارمغان آوردهاند، و از کجا معلوم که آنچه را آنها امروز مىبینند عشرى از اعشار عظمت این عالم هم نباشد و شاید فردا این حقیقت بر ملا گردد، و ظاهراً به همین دلیل در پایان آیه مىفرماید: «ولى اکثر مردم نمىدانند» (وَ لکِنَّ أَکْثَرَ الناّسِ لا یَعْلَمُونَ)(25)



در نهمین آیه یک دوره درس توحید و خداشناسى در یک استفهام انکارى جمع شده است، مىگوید: «آیا در وجود خداوندى که خالق و شکافنده آسمان و زمین است شک و تردید وجود دارد؟»: (أَفِى اللهِ شَکٌّ فاطِرِ السَّمواتِ وَ اْلأَرْضِ)
جالب اینکه «فاطر» در اصل به معنى شکافنده است و به کار گرفتن این تعبیر یا به خاطر این است که به هنگام خلقت آسمانها و زمین گوئى پرده تاریک عدم شکافته شد، و نور هستى و وجود آسمانها و زمین آشکار گشت و یا اشاره به چیزى است که امروز در میان دانشمندان فلکى معروف است که تمام این کرات و منظومهها روز نخست به صورت یک توده بزرگ به هم پیوسته بود که بر اثر حرکت به دور خود و نیروى گریز از مرکز شکافته شد و قطعاتى از آن به خارج پرتاب گشت و منظومهها و کهکشانها و ثوابت و سیّارات به وجود آمد.(26) به هر حال مخاطب در این آیه خواه مشرکان باشند، یا منکران وجود خدا و یا هر دو، این حقیقت از آیه استفاده مىشود که دقت در آفرینش آسمان و زمین کافى است که هرگونه شک و تردید را در وجود خداوند و وحدانیت و قدرت او از دل انسان برچیند. 

 



در دهمین آیه، به یکى دیگر از ویژگىهاى آسمان و زمین اشاره کرده، مىفرماید: «ما آسمان را با قدرت بنا کردیم»: (و السَّماءَ بَنَیْناها بِأَیدٍ) آفرینش چنین عواملى بزرگ مسلّماً قدرتى در خور آن لازم دارد، که تنها قدرت خداوندى است.
بعد مىافزاید: «ما پیوسته آن را وسعت مىدهیم» (وَ اِنّا لَمُوسِعُونَ)
گرچه جمعى از مفسّران، آن را به معنى توسعه ارزاق از طریق نزول بارانها و مانند آن دانستهاند،(27) ولى به نظر مىرسد آیه معنى بسیار مهمتر و دقیقترى دارد که امروز براى دانشمندان ثابت شده و پرده از یکى دیگر از معجزات علمى قرآن برداشته است، و آن اینکه جهان پیوسته در حال گسترش است، و ستارگان و منظومهها و کهکشانها به سرعت از هم فاصله مىگیرند.
یکى از دانشمندان معروف به نام: ژرژ گاموف، در کتاب خود (آغاز و انجام جهان) چنین مىنویسد: «فضاى جهان که از میلیاردها کهکشان تشکیل یافته، در یک حالت انبساط سریع است. حقیقت این است که جهان ما در حال سکون نیست، بلکه انبساط آن مسلّم است، پى بردن به اینکه جهان ما در حال گسترش است، کلید اصلى را براى گنجینه معمّاى جهان شناسى آماده مىکند، زیرا اگر امروز جهان در حال انبساط و گسترش باشد، لازم مىآید که زمانى در حال انقباض بسیار شدید بوده است.»(28)
عجب اینکه این گسترش به قدرى سریع انجام مىگیرد که به گفته فرد هویل، در کتاب مرزهاى نجوم: «تندترین سرعت عقب نشینى کرات که تاکنون اندازه گیرى شده نزدیک به 66 هزار کیلومتر در ثانیه است... عکسهایى که از آسمان برداشته شده آشکارا این کشف مهم را نشان مىدهد که فاصله کهکشانهاى دور دست، بسیار سریعتر از کهکشانهاى نزدیک، افزایش مىیابد!»(29)
چه نیروى عظیمى باید پشت سر این کرات و منظومههاى فوقالعاده بزرگ باشد که آنها را با این سرعت کم نظیر از مرکز جهان دور کند، بى آنکه بر اثر این حرکت از هم متلاشى گردد. سپس به زمین، اشاره کرده، مىگوید: «ما آن را گستردیم و چه خوب گسترانندهاى هستیم.»
تعبیر به «فَرْش» از یک سو، و «ماهِد» از مادّه «مهد» از سوى دیگر، اشاره به تغییرات زیادى است که از آغاز پیدایش زمین حاصل شده و آن را آماده براى زندگى انسانها ساخته، و همچون گاهواره یا بستر استراحت قرار داده است. (توجّه داشته باشید، «مهد» به معنى گاهواره یا هر محلّى است که براى استراحت کودک آماده مىکنند.)
اینها همه نشانههایى از آن علم و قدرت لایزال است.

 



در یازدهمین آیه تعبیر تازه اى درباره آفرینش آسمان مىخوانیم، مىفرماید: «ما آسمان را سقف محفوظى قرار دادیم»: (وَ جَعَلْنَاَ السَّماءَ سَقْفآ مَحْفُوظاً)
آیا آسمانى به شکل سقف در جهان وجود دارد که محفوظ از نفوذ موجودات خارجى است؟ آرى آسمان در اینجا مىتواند اشاره به کره هوا باشد که گرداگرد زمین را فرا گرفته و ضخامت آن صدها کیلومتر است. این قشر که از هواى فشرده و لطیف و سایر گازها تشکیل شده و به صورت سقف مدوّرى اطراف کره زمین را گرفته به قدرى قدرتمند و محکم است که به گفته بعضى از دانشمندان به اندازه یک سقف فولادین به ضخامت ده متر مقاومت دارد! و نه تنها مانع نفوذ اشعه هاى مرگبار کیهانى مىشود، بلکه جلو سنگهاى آسمانى را که پیوسته به سوى کره زمین جذب مىشود مىگیرد، زیرا آنها با سرعتى که دارند با این قشر هوا برخورد مىکنند، هم ترمز نیرومندى روى حرکت آنها مىشود و هم این برخورد باعث آتش گرفتن و سوختن آنها مىگردد.
حال فکر کنید اگر این قشر عظیم هوا نبود و ساکنان زمین در هر شبانه روز در معرض بمباران میلیونها سنگ کوچک و بزرگ آسمانى بودند، چه وضعى پیدا مىشد؟ آیا آرامشى در گاهواره زمین وجود داشت؟ آیا نام «مهد» و بستر استراحت شایسته آن بود؟
بد نیست این سخن را از زبان یک دانشمند معروف به نام فرانک آلن، بشنوید. او در کتاب خود (نجوم براى همه) مىگوید: «جوّى که از گازهاى نگاهبان زندگى بر سطح زمین تشکیل شده، آن اندازه ضخامت و غلظت دارد (در حدود هشتصد کیلومتر!) که بتواند همچون زرهى زمین را از شرّ مجموعه مرگبار بیست میلیون سنگهاى آسمانى در روز که با سرعتى حدود 50 کیلومتر در ثانیه! به آن برخورد مىکنند در امان نگاهدارد.»(30)
درست است که وزن بعضى از این شهابها که به سوى زمین سرازیر مىشود به اندازه یک هزارم گرم است، ولى نیروى حاصل از آن بر اثر سرعت فوقالعاده معادل نیروى ذرّات بمب اتمى است!... البته گاهى حجم و سنگینى بعضى از شهابها به قدرى زیاد است که از این قشر گذشته و به سطح زمین اصابت مىکند. از جمله شهابهایى که از چنگال غلاف بخارى نامبرده عبور کرده و به زمین رسید شهاب عظیم و معروف سیبرى است که در سال 1908 میلادى به زمین اصابت کرد و قطر آن به اندازه اى بود که حدود 40 کیلومتر زمین را اشغال کرد و باعث ویرانى زیادى شد. (گویا خداوند به این وسیله اخطار مىدهد که فکر کنید اگر بنا بود همه روزه شما به وسیله سنگهاى آسمانى بمباران شوید چه وضعى داشتید.)
حتى اگر جوّ اطراف زمین وجود داشت اما از آنچه هست رقیقتر بود به گفته نویسنده. کتاب راز آفرینش (کرسى موریسن): «هر روز چند میلیون عدد از اجرام سماوى و شهابهاى ثابت به آن اصابت مىکرد.» (و کره زمین جایى براى زندگى نبود.)(31)
البته فراموش نکنید که برخورد اشعّه مرگبار کیهانى به زمین در صورت عدم وجود این سقف محفوظ آثار مخربش بیش از خطرات این سنگها است و شاید روى همین جهات است که در پایان آیه مىفرماید «آنها (کافران) از نشانههاى خدا در زمین روى گردانند» (وَ هُمْ عَنْ آیاتِها مُعْرِضونَ)

 



در دوازدهمین و آخرین آیه، باز به یکى دیگر از ویژگىهاى آسمانها اشاره مىکند که از معجزات علمى قرآن مجید است؛ مىگوید: «خداوند همان کسى است که آسمانها را بدون ستونى که بتوانید مشاهده کنید برپا داشته است»: (اللهُ الَّذِىْ رَفَعَ السَّماواتِ بِغَیْرٍ عَمَدٍ تَرَوْنَها)
این تعبیر نشان مىدهد که آسمانها، ستونى دارد اما قابل مشاهده نیست! این ستون نامرئى، چه چیزى جز تعادل قانون جاذبه و دافعه (نیروى گریز از مرکز) مىتواند باشد؟ آرى این تعادل جاذبه و دافعه، یک ستون فوقالعاده نیروند اما نامرئى است که تمام کرات منظومه شمسى و سایر منظومهها را در مدارشان محکم برپا داشته و مانع از آن مىشود که بر یکدیگر سقوط کنند و یا چنان از هم دور شوند که نظام آنها از همه گسسته شود.
توجّه داشته باشید که «عَمَد» (بر وزن صَمَد) اسم جمع از مادّه «عمود» به معنى ستون است و اگر قرآن مىخواست بگوید: آسمانها ستون ندارد، کافى بود بفرماید: (رَفَعَ السَّماواتِ بِغَیْرِ عَمَدٍ) ولى اضافه جمله (تَرَوْنَها) دلیل روشنى است بر اینکه منظور نفى ستونهاى مرئى است و لازمه آن، اثبات ستون نامرئى است.
لذا در حدیث معروفى از امام على بن موسى الرّضا (عليه السلام) مىخوانیم که در برابر بعضى از بىخبران که مىگفتند: آسمانها ستون ندارد، امام فرمود: «سُبْحانَ اللهِ أَلَیْسَ اللهُ یَقُولُ بِغَیْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَها»: «عجیب است مگر خداوند نمىفرماید: 'بدون ستونى که قابل مشاهده است؟'»، آن شخص مىگوید : «آرى» امام(عليه السلام) بلافاصله مىفرماید: «ثَمَّ عَمَدٌ وَلکِنْ لا تَرَوْنَها» «پس در آنجا ستونى است ولى شما آن را نمىبینید.»(32)
همین معنى تحت عنوان «عَمُودٌ مِنْ نُورٍ» : «ستونى از نور» در حدیث جالب دیگرى از امیرمؤمنان على (عليه السلام) نقل شده است، آنجا که مىفرماید:
«هذِهِ النُّجُومُ الَّتى فِى السَّماءِ مَدائِنُ مِثْلُ الْمَدائِنِ الَّتِى فِى اْلأَرْضِ مَرْبُوطَةٌ کُلُّ مَدِینَةٍ اِلى عَمُودٍ مِنْ نُورٍ» : «این ستارگانى که در آسمانند، شهرهایى همچون شهرهاى روى زمینند، که هر شهرى از آن با شهرى دیگر با ستونى از نور، مربوط است.»(33)
جالب اینکه در تفاسیر قدماء و پیشینیان - که قانون جاذبه و دافعه نیز مشخّص نبوده - جمعى آیه را همانگونه که در بالا ذکر کردیم، تفسیر کردهاند، که مضمون آیه وجود ستون نامرئى براى آسمانها است، هرچند بعضى از این ستون نامرئى به قدرت خدا، تعبیر کردهاند.(34)
به هر حال، این یکى از نشانههاى بزرگ خداوند است که با این ستونهاى نیرومند نامرئى و نظاماتى که بر قانون جاذبه و دافعه حکم‌فرما است، کرات آسمانى را برپا داشته، که اگر کمترین تغییرى در این موازنه پیدا شود و تعادل آنها به هم بخورد، یا با شدّت به یکدیگر، برخورد مىکنند و متلاشى مىشوند و یا به کلّى، دور مىشوند و رابطه آنها از هم گسسته مىشود.


نتیجه

گرچه آیات مربوط به آفرینش آسمانها و زمین در قرآن مجید منحصر به آنچه در بالا آوردیم نیست و اگر بنا شود به عنوان یک موضوع مستقل تحت عنوان: (آسمان و زمین در قرآن مجید) بحث شود کتاب مستقلى را تشکیل مىدهد.(35) ولى همین دوازده آیه را که از میان آنها به عنوان عصاره برگزیده و در بالا آوردیم، مىتواند در این بحث، (بحث خداشناسى) و نشانههاى وجود او در این عالم بزرگ، راهگشاى ما باشد و نشان دهد در این آفرینش عظیم به راستى نشانههاى فراوانى براى رهروان راه حق است که با مطالعه این کتاب بزرگ پر از اسرار مىتوانند هر روز به او نزدیک و نزدیکتر شوند و پیمانه قلب و روح خود را از عشق او لبریز و لبریزتر کنند و پیوسته این جمله قرآنى را تکرار نمایند: (رَبَّنا ما خَلَقْتَ هذا باطِلا): «خداوندا این جهان وسیع و پهناور را باطل و بیهوده نیافریدى!» 


توضیحات

1- عظمت و وسعت آسمان‌ها

هیچ کس به درستى نمىداند، آسمانها تا چه حد وسیع و گسترده است، همین قدر مىدانیم هر اندازه علم و دانش بشر، پیشرفت کرده، عظمت آسمانها در نظر انسان بیشتر شده، یعنى ابعاد تازهاى از آن کشف شده است.
آخرین اطلاعات دانشمندان و علماى فلکى در این قسمت به ما مىگوید: منظومه شمسى ما متعلّق به همین کهکشان راه شیرى است و این کهکشان که در واقع یکى از شهرهاى ستارگان است، تا آنجا که دانشمندان تحقیق کردهاند، یکصد میلیارد ستاره در آن است که خورشید ما یکى از ستارگان متوسط آن محسوب مىشود! - فراموش نکنید که خورشید بیش از یک میلیون مرتبه از کره زمین بزرگتر است - و اگر این عدد را در صد میلیارد ضرب کنیم، نتیجهاش صد میلیون میلیارد مىشود یعنى مجموعه کرات این کهکشان، این مقدار برابر کره زمین ما حجم دارد!
اگر به این حساب، حساب دیگرى را افزون کنیم که طبق آخرین تحقیقات دانشمندان حداقل یک میلیارد کهکشان در این عالم کشف شده! در اینجا عقل و دانش بشرى با تحیّر وصف ناپذیر اعتراف مىکند که عظمت و بزرگى از آن خداوندى است که این عالم بىنهایت بزرگ را آفریده است. (یک بار دیگر اعداد فوق را مطالعه کرده، در عظمت آن بیندیشید.)
تازه این اعداد و ارقام، مربوط به میزان علم و آگاهى بشر در حال حاضر است و معلوم نیست در آینده چه عوالم جدیدى کشف شود.
در اینجا شهادت رصدخانه: پالومار، درباره عظمت آسمانها، بسیار جالب است، آنجا مىگوید:
«تا وقتى دوربین (عظیم) رصدخانه پالومار ساخته نشده بود، وسعت دنیایى که به نظر ما مىرسید بیش از پانصد سال نورى نبود (منظور از سال نورى، مقدار فاصلهاى است که نور با سرعت سیصد هزار کیلومتر در ثانیه، در یک سال مىپیماید و سیصد هزار کیلومتر در ثانیه یعنى بیش از هفت بار گردش کردن دور کره زمین در یک چشم برهم زدن)
ولى این دوربین، وسعت دنیاى ما را به هزاران میلیون سال نورى رساند و در نتیجه میلیونها کهکشان جدید کشف شد که بعضى از آنها هزاران میلیون سال نورى با ما فاصله دارد، ولى بعد از فاصله هزار میلیون سال نورى، فضاى عظیم و مهیب و تاریکى به چشم مى خورد که هیچ چیز در آن دیده نمىشود... امّا بدون تردید در آن فضاى مهیب و تاریک صدها میلیون کهکشان وجود دارد که دنیایى که در سمت ما است با جاذبه آن کهکشانها نگهدارى مىشود و به نظر مىرسد که تمام این دنیاى عظیمى که ما مىبینیم جز ذرّه کوچک و بىمقدار از یک دنیاى عظیمتر نیست و هنوز اطمینان نداریم که در آن سوى دنیاى دوم، دنیاى دیگرى نباشد!»(36)


2- دقت عجیب قوانین حاکم بر آسمان و زمین

معمولا هر اندازه موجودات بزرگتر باشند قوانین حاکم بر آنها باید از ظرافت کمترى برخوردار باشد، در حالى که این معنى در این عالم عظیم و پهناور، هرگز صدق نمىکند، یعنى آنها در عین عظمت و وسعت عجیب و سرسامآور، داراى قوانین بسیار دقیق و ظریفى است. براى پى بردن به این حقیقت کافى است به امور زیر توجّه کنید:
الف: مىدانیم که سرانجام انسان موفّق شد سفینه فضایى خود را با دو سرنشین در نقطه معیّنى که دانشمندان در نظر داشتند در کره ماه پیاده کند و بعد به همان ترتیب باز گرداند. درست بیندیشید در این مدّت سه روزى که این سفینه، فاصله میان کره زمین و ماه را مىپیمود، زمین به دور خود حرکت مىکرد و جاى خود را در آسمان، در اطراف خورشید تغییر مىداد؛ کره ماه نیز حرکتى به دور خود و حرکتى به دور کره زمین داشت. چقدر این حرکتها باید منظّم، دقیق و حساب شده باشد که دانشمندان بتوانند به وسیله مغزهاى الکترونیکى تمام این دگرگونىها را در وضع کره زمین و ماه محاسبه و اندازهگیرى کرده تا سفینه فضایى خود را دقیقاً در همان جا از کره ماه که مىخواهند پیاده کنند و بعداً نیز به همان جا از کره زمین که مىخواهند بازگردانند.
هرگاه یکى از این حرکتهاى مختلف و تو در تو کمترین نوسانى داشت و یک ثانیه کم و زیادى مىشد مسلّمآ محاسبات دانشمندان به هم مىخورد و کارشان عقیم مىماند. آرى این نظام دقیق عالم هستى است که به انسان اجازه انجام چنین کار مهمّى، - یعنى فرود در کره ماه را در جاى معیّن و دلخواه - مىدهد.
ب: دانشمندان فلکى مىتوانند از دهها سال پیش، حوادث آینده مربوط به خسوف و کسوف در کره زمین و مقدار ساعات شب و روز و طلوع و غروب ماه و خورشید را محاسبه و اندازهگیرى کنند و این نیست مگر به خاطر نظم دقیق حرکات آنها.
ج: همانگونه که قبلا اشاره شد، نیروى جاذبه، کرات آسمانى را به سوى یکدیگر جذب مىکند، ولى نیروى دافعه که از حرکت دورانى حاصل مىشود و نیروى گریز از مرکز نام دارد، آنها را از هم دور مىسازد.
حال اگر بنا باشد کرهاى در مدار خودش میلیونها سال در مدار معیّنى دقیقاً حرکت کند، باید این دو نیرو کاملا متعادل گردند. این را نیز مىدانیم که جاذبه نسبت مستقیمى با مقدار جرم موجودات و نسبت معکوسى با مجذور فاصله آنها دارد. (اگر جِرمها بیشتر شود جاذبه قوىتر مىگردد، و اگر فاصلهها بیشتر گردد جاذبه طبق حساب فوق کاسته مىشود.) بنابراین براى اینکه مثلا کره زمین در مدار معیّنى برگرد خورشید در یک مدّت بسیار طولانى در مدار ثابت بگردد، مقدار جرم خورشید، جرم زمین، همچنین فاصله آنها با یکدیگر و نیز سرعت سیر حرکت زمین به دور خورشید، همگى باید طبق حساب دقیقى باشد تا تعادل در میان آنها برقرار گردد و اینها مسائلى است که بدون دخالت یک علم بى پایان و یک عقل کل امکانپذیر نیست. 


3- آسمان‌هاى هفت‌گانه

جالب اینکه در هفت آیه از قرآن مجید سخن از (سَماوات سَبْع ) «آسمانهاى هفتگانه» به میان آمده است.(37)
در یک آیه از این آیات، اشاره به طبقات هفتگانه زمین نیز شده است، آنجا که مىفرماید: (اللهُ الَّذِى خَلَقَ سَبْعَ سَماواتٍ وَ مِنَ الأَرْضِ مِثْلَهُنَّ): «خداوند همان کسى است که هفت آسمان را آفرید و از زمین نیز همانند آنها را ایجاد کرد» (38)
از میان تمام تفسیرهاى گوناگون که براى آسمانهاى هفتگانه ذکر شده است، این تفسیر صحیح تر به نظر مىرسد که منظور از (سماوات سبع)، همان معنى واقعى آسمانهاى هفتگانه است. یعنى آسمان به معنى کرات نیست، بلکه به مجموعهاى از ستارگان و کواکب عالم بالا است و منظور از عدد هفت همان شماره تعدادى معروف است، نه تکثیرى.
منتها از آیات دیگر قرآن بر مىآید که تمام آنچه را از ستارگان ثوابت و سیّارات و کهکشانها و سحابىها مىبینیم همه مربوط به مجموعه آسمان اول است. بنابراین در ماوراى این مجموعه عظیم، شش مجموعه عظیم دیگر (شش آسمان) وجود دارد که بعضى برتر از بعض دیگر است، که آنها از دسترس علم انسان (لااقل تاکنون) بیرون است.
در آیه 6 سوره صافّات مىخوانیم: (اِنّا زَیَّناَ اَلسَّماءَ الدُّنْیا بِزِینَةٍ الْکَواکِبِ): «ما آسمان پائین را با ستارگان زینت بخشیدیم.»
در آیه 12 سوره فصّلت آمده است: (وَ زَیَّناَ السَّماءَ الدُّنْیا بِمَصابِیْحَ): «آسمان پائین را با چراغها تزیین کردیم.»
همین معنى با تفاوت مختصرى در آیه 5 سوره ملک نیز آمده است.
قابل توجّه اینکه مرحوم علّامه مجلسى در بحارالانوار همین احتمال را به عنوان یکى از تفسیرهاى آیه ذکر کرده است. او مىگوید: «سومین احتمالى که به فکر من خطور مىکند این است که تمام افلاک که براى ستارگان اثبات کردهاند همه به نام آسمان پائین نامیده مىشود!»(39) درست است که ابزارهاى علمى ما امروز هنوز پرده از عوالم ششگانه دیگر برنداشته، ولى هیچ دلیلى بر نفى آن از نظر علوم نیز وجود ندارد و چه بسا در آینده راز این معمّا نیز گشوده شود.
بلکه از کشفیّات بعضى از دانشمندان فلکى چنین بر مىآید که نشانههایى از وجود عوالم دیگر هماکنون از دور به چشم مىخورد، نظیر آنچه قبلا از قول رصدخانه معروف پالومار، درباره عظمت جهان نقل کردیم و جملهاى از آن را که شاهد گفتار ما است در اینجا تکرار مىکنیم: «با دوربین رصدخانه پالومار میلیونها کهکشان جدید کشف شده که بعضى از آنها هزار میلیون سال نورى با ما فاصله دارد، ولى بعد از فاصله هزار میلیون سال نورى فضاى عظیم مهیب و تاریکى به چشم مىخورد که هیچ چیز در آن دیده نمىشود، ولى بدون تردید در آن فضاى مهیب و تاریک صدها میلیون کهکشان وجود دارد که دنیایى که در سمت ما است با جاذبه آن کهکشانها نگهدارى مىشود، تمام این دنیاى عظیمى که به نظر مىرسد و داراى صدها هزار میلیون کهکشان است، جز ذرّه کوچک و بىمقدار از یک دنیاى عظیمتر نیست و هنوز اطمینان نداریم که در فراسوى آن دنیاى دوم دنیاى دیگرى نباشد.»(40)
یکى دیگر از دانشمندان در مقاله مشروحى که درباره عظمت عالم هستى نوشته، بعد از ذکر فواصل عظیم و حیرت زاى کهکشانها و بیان ارقام حیرتانگیزى که همگى براساس سال نورى تعیین مىگردد، چنین مىگوید:
«تا اینجا منجّمین معتقدند که تازه تا نیمه راه کناره قابل رؤیت جهان با عظمت پیش رفتهاند، و هنوز فضاهاى نامکشوف دیگرى را باید بیابند.» (41)
به این ترتیب عوالمى که براى بشر تاکنون کشف شده با تمام عظمتى که دارد گوشه کوچکى از این جهان بزرگ را تشکیل مىدهد و قابل تطبیق با مسأله آسمانهاى هفتگانه است.(42)


 4- چرا به آسمان نگاه نمى‌کنید؟!

کثرت و وفور آیات خداوند در پهنه آسمانها، و زیبائىهاى بىنظیر آسمان شب، سبب شده است که قرآن مجید و روایات اسلامى همه انسانها مخصوصاً مؤمنان را براى کسب ایمان بیشتر، همیشه به مطالعه آسمانها دعوت کند. قرآن مجید، در آیه 6 سوره ق مىگوید: (اَفَلَمْ یَنْظُرُوا اِلى السَّماءِ فَوْقَهُمْ کَیْفَ بَنَیْناها وَ زَیَّناها وَ مالَها مِنْ فُرُوجٍ): «آیا آنها به آسمانى که بالاى سرشان است نگاه نکردند، که چگونه ما آن را بنا کردهایم و بوسیله ستارگان زینت بخشیدهایم، و هیچگونه شکاف و ناموزونى در آن نیست؟!»
مخصوصاً در روایات اسلامى دستور داده شده است که وقتى سحرخیزان براى نماز شب بپا مىخیزند، نخست نگاهى به آسمان بیفکنند و آیات آخر سوره آل عمران ( اِنَّ فِى خَلْقِ السَّماواتِ وَ اْلأَرْضِ...) را که تمام این حقایق به شکل عارفانهاى در آن منعکس است بخوانند و بعد به عبادت و نیایش پردازند. (نیایشى آکنده از عطر توحید و معرفةالله).(43)
در روایتى نیز نقل شده که پیامبر اکرم (صلي الله عليه و آله) هرگاه براى نماز شب بر مىخاستند، نخست مسواک مىکردند و سپس نظرى به آسمان مىافکندند، و این آیات را زمزمه مىنمودند.(44)
در حالات امیرمؤمنان على (عليه السلام) نیز آمده است که یکى از یارانشان به نام «حَبَّه عُرَنِى» مى گوید: شبى با نُوف (یکى از اصحاب على (عليه السلام)) در صحن دارالاماره خوابیده بودیم. در آخر شب، دیدیم على (عليه السلام) دستش را بر دیوار نهاده (و نظرى به آسمان مى افکند) همچون والهان شیدا، و این آیات را تلاوت مىکنند: (اِنَّ فى خَلْقِ السَّماواتِ وَ اْلأَرْضِ...) و باز تکرار مىکنند، گوئى عقل او به پرواز در آمده است.
سپس رو به من کردند و گفتند: «اى حبّه بیدارى یا خواب؟» عرض کردم «بیدارم، تو در این حالتى، ما چگونه (خواب) باشیم؟»
سپس شروع کرد به اشک ریختن، بعد فرمود: «اى حبّه! خداوند موقفى دارد و ما را در پیشگاه او موقفى است، چیزى از اعمال ما بر او مکتوم نمىماند و او به من و تو از رگ گردنمان نزدیکتر است...»(45)
این روایات نشان مىدهد که اولیاءالله، هیچگاه از این مطالعه اندیشه برانگیز و ایمانآفرین غافل نمىشدند و از آفرینش آسمانها و نظام حاکم بر آن همیشه الهام مىگرفتند.


پی نوشتها:

 1. سوره آل عمران، آیه 190.
 2. سوره بقره، آیه 164.
 3. سوره روم، آیه 22.
 4. سوره جاثیه، آیه 3.
 5. سوره عنکبوت، آیه 44.
 6. سوره یونس، آیه 3.
 7. سوره عنکبوت، آیه 61.
 8. سوره غافر، آیه 57.
 9. سوره ابراهیم، آیه 10.
 10. سوره ذاریات، آیات 47 و 48.
 11. سوره انبیاء، آیه 32.
 12. سوره رعد، آیه 2.
 13. سوره بقره، آیه 144.
 14. در کتاب العین خلیل بن احمد نیز «سماء» به معنى ارتفاع ذکر شده است.
 15. مقاییس اللّغه، مفردات راغب، لسان العرب، مجمع البحرین، و التحقیق فى کلمات القرآن الکریم.
 16. تفسیر ابوالفتوح رازى، جلد 3، صفحه 284، تفسیر فخررازى، جلد 9، صفحه 134، وتفسیر روح المعانى، جلد 4، صفحه 140، و تفسیر قرطبى، جلد 3، صفحه 1552 و تفاسیردیگر.
 17. سوره آل‌عمران، آیه 191.
 18. سوره فرقان، آیه 59 - سوره سجده، آیه 4 - سوره ق، آیه 38 - سوره حدید، آیه 4
سوره اعراف، آیه 54 - سوره هود، آیه 7.
 19. ماتریالیسم تاریخى، صفحه 87.
 20. نهج‌البلاغه، نامه 72.
 21. در کتاب قاموس مقدّس که شرحى است بر واژه‌هاى تورات و انجیل، نیز درباره مسأله آفرینش آسمان و زمین در شش روز، شرحى نوشته شده که از بعضى جهات بى‌شباهت به آنچه در بالا آمده نیست، هر چند بعضى با خرافات آمیخته شده؛ مانند: استراحت خداوند درروز هفتم (قاموس مقدّس، صفحه 84، واژه آفرینش).
 22. سوره حدید، آیه 4 - سوره اعراف، آیه 54 - سوره یونس، آیه 3، و سوره هود، آیه 7.
 23. سوره فرقان، آیه 59 - سوره سجده، آیه 4 - سوره ق، آیه 38.
 24. سوره فصلت، آیات 9 تا 10.
 25. در اینکه مفعول «لا یَعْلمَُوْن» (نمى‌دانند) چیست؟ احتمالات مختلفى داده شده است :نخست اینکه: مردم عظمت آنها را نسبت به انسان نمى‌دانند، دیگر اینکه از قدرت بى‌پایانحق بى‌خبرند، سوم اینکه: توانائى او را بر مسأله معاد نمى‌دانند، یا اینکه مى‌دانند و چونمطابق علمشان گام بر نمى‌دارند در حکم جاهل و نادان‌اند (ولى بعید نیست که تمام معانىسه گانه اول در آیه جمع باشد؛ همانگونه که گفته‌اند حذف متعلّق دلیل بر عموم است.)
 26. راغب در مفردات مى‌گوید: «فَطْر» (بر وزن سَتْر) به معنى شکافتن از طول است، و سپسبه معنى ایجاد و ابداع آمده است. «فطر» (بر وزن متر) به معنى افطار کردن و ترک روزه است،گوئى روزه شکافته مى‌شود و «فِطْرَت» به معنى خلق نیز از همین مادّه گرفته شده‌است.
 27. بعضى نیز «موسعون» را به معنى «قادرون» تفسیر کرده‌اند؛ زیرا واژه «وسعت» گاه بهمعنى قدرت مى‌آید؛ اما مفهوم توسعه دادن، آشکارتر است.
 28. آغاز و انجام جهان، صفحه 77 (با تلخیص).
 29. مرزهاى نجوم، صفحه 338.
 30. نجوم براى همه، صفحه 74.
 31. راز آفرینش انسان، صفحه 34.
 32. تفسیر برهان، جلد 2، صفحه 278.
 33. بحارالانوار، جلد 55، صفحه 91.
 34. مجمع البیان، جلد 5، صفحه 274، روح‌المعانى، جلد 13، صفحه 78 و فخررازى، جلد18، صفحه 232، قرطبى، جلد 5، صفحه 3508.
 35. در قرآن مجید بیش از سیصد بار «سَماء» (آسمان) به صورت مفرد یا جمع «سماوات» ذکرشده است.
 
 36. مجلّه فضا، شماره 56، فروردین 1351.
 
 37. سوره بقره، آیه 29 - سوره اسراء، آیه 44 - سوره مؤمنون، آیه 86 - سوره فصلت، آیه 12- سوره طلاق، آیه 12 - سوره ملک، آیه 3 - سوره نوح، آیه 15، در دو آیه نیز اشاره به (سبع طرائق) (هفت راه) (و سبعًا شدادًا) (هفت موجود محکم) شده است که آنها نیز ممکن است اشاره به آسمان‌هاى هفت‌گانه باشد. (سوره مؤمنون، آیه 17 و سوره نبأ، آیه 12).
 38. سوره طلاق، آیه 12.
 39. بحارالانوار، جلد 55، صفحه 78.
 40. مجلّه فضا، شماره 56، فروردین 1351.
 41. مجلّه نیوزویک، سال 1964 (فراموش نشود این شهادت مربوط به 24 سال قبل است.)
 42. براى توضیح بیشتر درباره تفاسیر مختلفى که در مورد آسمان‌هاى هفت‌گانه ذکر شده است به تفسیر نمونه، جلد 1، ذیل آیه 29 سوره بقره مراجعه فرمائید.
 
 43. مجمع البیان، جلد 2، صفحه 554، ذیل آیات آخر سوره آل عمران.
 44. مجمع البیان، جلد 2، صفحه 554، ذیل آیات آخر سوره آل عمران.
 45. بحارالانوار، جلد 41، صفحه 22.
  
  


 
عکس روز
 

 
 
نوا
 

Salavate emam reza

 
 
ورود اعضاء
   
 
اخبار قرآني
 
 
  موسسه فرهنگی قرآن وعترت ثامن‌الائمه علیه السلام در نوزدهمین نمایشگاه بین المللی قرآن و عترت اصفهان
  حضور پسران ودختران نسیم رحمت در جشن انقلاب و راهپیمایی ۲۲ بهمن ماه سال 1402
  مراسم آیین نمادین زنگ انقلاب به مناسبت دهه فجر
  جشن عبادت دانش آموزان سوم دبستان دخترانه نسیم رحمت
  حضور خادمان امام رضا در دبستان و پیش دبستانی پسرانه نسیم رحمت
  جشن پایان سال تحصیلی نوآموزان پیش دبستانی های موسسه فرهنگی آموزشی نسیم رحمت رضوی
  برگزاری همایش اساتید، مربیان و معلمین موسسه فرهنگی قرآن و عترت ثامن الائمه علیهم السلام و نسیم رحمت رضوی
  برگزاری محفل انس با قرآن کریم در شهر افوس با همکاری مؤسسه فرهنگی قرآن و عترت ثامن الائمه علیه السلام
  به وقت کلاس رباتیک
  مراسم تجلیل از رتبه اول مسابقات بین المللی کشور کرواسی و رتبه اول مسابقات تلویزیونی کشوری اسراء
 
 
 
میهمانان دانشجویان خردسالان   فارسی العربیة English
كليه حقوق اين سايت مربوط به مؤسسه ثامن الائمه(ع) ميباشد