:جستجو
مراکز قرآنی
منتخبين مراكز قرآني
تفسیر نور
تواشیح
پرتال ثامن الائمه
زمان
 

جمعه 28 مهر 1402

 
 
خلاصه آمار سايت
 
 
 
 
.امام علي (عليه السلام) مي فرمايند : جه بسا كساني كه با ستايش ديگران فريب خوردند .
 
 



سفر مجازي به مسجد مقدس جمكران

مسجد جمكران، در ۶ کیلومتری شهر قم به طرف جادهٔ كاشان در نزدیکی روستای جمكران واقع شده است.
آنچه‌ مسلّم‌ است‌، این‌ است‌ كه‌ این‌ مسجد، روز هفدهم رمضان 373 هجري به‌ فرمان‌ حضرت‌ بقیة‌ الله، ارواحنا فداه‌، در بیداری‌، نه‌ در خواب‌ در کنار روستاي جمکران تأسیس‌ گردید و در طول‌ قرون‌ و اعصار، پناهگاه‌ شیعیان‌ و پایگاه‌ منتظران‌ و تجلّی‌گاه‌ حضرت‌ صاحب‌ الزمان‌(علیه السلام) بوده‌ است‌. تاريخچه‌ي آن، به طوري که در اين نوشتار به تفصيل آمده، به دست شيخ صدوق(متوفّاي 381 هجري) در کتاب مونس الحزين بيان گرديده و کيفيّت نماز تحيّت مسجد و نماز استغاثه به حضرت بقيّة اللَّه، أرواحنا فداه، در ضمن آن آمده است
.
علامه بزرگوار، میرزا حسین‌ نوری‌(متوفای‌ 1320 هجری‌)، در كتاب‌ ارزشمند نجم‌‌‌الثاقب‌ كه‌ به‌ فرمان‌ میرزای‌ بزرگ‌، آن‌ را تألیف‌ كرد و میرزای‌ شیرازی‌، در تقریظ‌ خود، از آن‌ ستایش‌ فراوان‌ كرد و نوشت‌: برای‌ تصحیح‌ عقیدة‌ خود، به‌ این‌ كتاب‌ مراجعه‌ كنند تا از لمعانِ انوار هدایتش‌، به‌ سر منزل‌ یقین‌ و ایمان‌ برسند، تاریخچه تأسیس‌ مسجد مقدس‌ جمكران‌ را به‌ شرح‌ زیر آورده‌ است‌:
شیخ‌ فاضل‌، حسن‌ بن‌ محمد بن‌ حسن‌ قمی‌، معاصر شیخ‌ صدوق‌، در كتاب‌ تاریخ‌ قم‌ از كتاب‌ مونس‌ الحزین‌ فی‌ معرفة‌ الحق‌ و الیقین‌ از تألیفات‌ شیخ‌ صدوق‌ بنای‌ مسجد جمكران‌ را به‌ این‌ عبارت‌ نقل‌ كرده‌ است‌.
شیخ‌ عفیف‌ صالح‌ حسن‌ بن‌ مثلة‌ جمكرانی‌ می‌گوید: شب‌ سه‌ شنبه‌، هفدهم‌ ماه‌ مبارك‌ رمضان‌ 393 هجری‌، یعنی 1037 سال پیش در سرای‌ خود خفته‌ بودم‌ كه‌ جماعتی‌ به‌ درِ سرای‌ من‌ آمدند. نیمی‌ از شب‌ گذشته‌ بود. مرا بیدار كردند و گفتند: برخیز و امر امام‌ محمد مهدی‌ صاحب‌ الزمان‌(علیه السلام) را اجابت‌ كن‌ كه‌ ترا می‌خواند.
حسن‌ بن‌ مثله‌ می‌گوید: من‌، برخاستم‌ و آماده‌ شدم‌ چون‌ به‌ درب سرای‌ رسیدم‌، جماعتی‌ از بزرگان‌ را دیدم‌، سلام‌ كردم‌. جواب‌ دادند و خوش آمد گفتند و مرا به‌ آن‌ جایگاه‌ كه‌ اكنون‌ مسجد (جمكران‌) است‌، آوردند.
چون‌ نیك‌ نگاه‌ كردم‌، دیدم‌ تختی‌ نهاده‌ و فرشی‌ نیكو بر آن‌ تخت‌ گسترده‌ و بالش‌های‌ نیكو نهاده‌ و جوانی‌ سی‌ ساله‌، بر روی‌ تخت‌، بر چهار بالش‌، تكیه‌ كرده‌، پیر مردی‌ در مقابل‌ او نشسته‌، كتابی‌ در دست‌ گرفته‌، بر آن‌ جوان‌ می‌خواند و بیش‌ از شصت‌ مرد كه‌ برخی‌ جامه‌ي سفید و برخی‌ جامه‌ي سبز بر تن‌ داشتند، بر گرد او روی‌ زمین‌ نماز می‌خواندند
.
آن‌ پیر مرد كه‌ حضرت‌ خضر(علیه السلام) بود، مرا نشاند و حضرت‌ امام‌(علیه السلام) مرا به‌ نام‌ خود خواند و فرمود: برو به‌ حسن‌ بن‌ مسلم‌ بگو: تو چند سال‌ است‌ كه‌ این‌ زمین‌ را عمارت‌ می‌كنی‌ و ما خراب‌ می‌كنیم‌. پنج‌ سال‌ زراعت‌ كردی‌ و امسال‌ دیگر باره‌ شروع‌ كردی‌، عمارت‌ می‌كنی‌، رخصت‌ نیست‌ كه‌ تو دیگر در این‌ زمین‌ زراعت‌ كنی‌، باید هرچه‌ از این‌ زمین‌ منفعت‌ برده‌ای‌، برگردانی‌ تا در این‌ موضع‌ مسجد بنا كنند.
به‌ حسن‌ بن‌ مسلم‌ بگو: این‌ جا، زمین‌ شریفی‌ است‌ و حق‌ تعالی‌ این‌ زمین‌ را از زمین‌های‌ دیگر برگزیده‌ و شریف‌ كرده‌ است‌، تو آن‌ را گرفته‌ به‌ زمین‌ خود ملحق‌ كرده‌ای‌! خداوند، دو پسر جوان‌ از تو گرفت‌ و هنوز هم‌ متنبّه‌ نشده‌ای‌! اگر از این‌ كار بر حذر نشوی‌، نقمت‌ خداوند، از ناحیه‌ای‌ كه‌ گمان‌ نمی‌بری‌ بر تو فرو می‌ریزد.

حسن‌ بن‌ مثله‌ عرض‌ كرد: سیّد و مولای‌ من‌! مرا در این‌ باره‌، نشانی‌ لازم‌ است‌؛ زیرا مردم‌ سخن‌ مرا بدون‌ نشانه‌ و دلیل‌ نمی‌پذیرند.
امام‌(علیه السلام) فرمود: تو برو رسالت‌ خود را انجام‌ بده‌، ما در این‌ جا علامتی‌ می‌گذاریم‌ كه‌ گواه‌ گفتار تو باشد. برو به‌ نزد سیّد ابوالحسن‌، و بگو تا برخیزد و بیاید و آن‌ مرد را بیاورد و منفعت‌ چند ساله‌ را از او بگیرد و به‌ دیگران‌ دهد تا بنای‌ مسجد بنهند، و باقی‌ وجوه‌ را از "رهق" به‌ ناحیة‌ اردهال‌ كه‌ ملك‌ ما است‌، بیاورد، و مسجد را تمام‌ كند، و نصفِ رهق‌ را بر این‌ مسجد وقف‌ كردیم‌ كه‌ هر ساله‌ وجوه‌ آن‌ را بیاورند و صرف‌ عمارت‌ مسجد كنند.
مردم‌ را بگو تا به‌ این‌ موضع‌ رغبت‌ كنند و عزیز بدارند و چهار ركعت‌ نماز در این‌ جا بگذارند: دو ركعت‌ تحیّت‌ مسجد، در هر ركعتی‌، یك‌ بار سوره حمد و هفت‌ بار سورة‌ قل‌ هو الله احد (بخوانند) و تسبیح‌ ركوع‌ و سجود را، هفت‌ بار بگویند
.
و دو ركعت‌ نماز صاحب‌ الزمان‌ بگذارند، بر این‌ روش كه‌ در (هنگام‌ خواندن‌ سوره) حمد چون‌ به‌ ایّاك‌ نعبد و ایّاك‌ نستعین‌ برسند، آن‌ را صد بار بگویند، و بعد از آن‌، فاتحه‌ را تا آخر بخوانند. ركعت‌ دوم‌ را نیز به‌ همین‌ طریق‌ انجام‌ دهند. تسبیح‌ ركوع‌ و سجود را نیز هفت‌ بار بگویند. هنگامی‌ كه‌ نماز تمام‌ شد، تهلیل‌ یعنی‌،(لا إله‌ الاّ الله) بگویند و تسبیح‌ فاطمة‌ زهرا(علیها السلام (را بگویند. آن‌ گاه‌ سر بر سجده‌ نهاده‌، صد بار صلوات‌ بر پیغمبر و آلش‌(صلوات‌ الله علیهم‌)، بفرستند.

و این‌ نقل‌، از لفظ‌ مبارك‌ امام‌(علیه السلام) است‌ كه‌ فرمود: فَمَنْ صلاّهما، فكأنّما صلّی‌ فی‌ البیت‌ العتیق‌. یعنی هركس‌، این‌ دو ركعت‌ (یا این‌ دو نماز) را بخواند، گویی‌ در خانة‌ كعبه‌ آن‌ را خوانده‌ است‌.
حسن‌ بن‌ مثله‌ می‌گوید: در دل‌ خود گفتم‌ كه‌ تو این‌ جا را یك‌ زمین‌ عادی‌ خیال‌ می‌كنی‌، این‌ جا مسجد حضرت‌ صاحب‌ الزمان‌(علیه السلام) است‌ .
پس‌ آن‌ حضرت‌ به‌ من‌ اشاره‌ كردند كه‌ برو
!
چون‌ مقداری‌ راه‌ پیمودم‌، بار دیگر مرا صدا كردند و فرمودند: در گلّه‌ي جعفر كاشانی‌ چوپان‌، بُزی‌ است‌. باید آن‌ بز را بخری‌. اگر مردم‌ پولش‌ را دادند، با پول‌ آن‌ خریداری‌ كن‌، و گرنه‌ پولش‌ را خودت‌ پرداخت‌ كن. فردا شب‌ آن‌ بُز را بیاور و در این‌ موضع‌ ذبح‌ كن‌. آن‌ گاه‌ روز چهارشنبه‌ هجدهم‌ ماه‌ مبارك‌ رمضان‌، گوشت‌ آن‌ بُز را بر بیماران‌ و كسانی‌ كه‌ مرض‌ صعب‌ العلاج‌ دارند، انفاق‌ كن‌ كه‌ حق‌ تعالی‌ همه‌ را شفا دهد.
آن‌ بُز، ابلق‌ است‌. موهای‌ بسیار دارد. هفت‌ نشان‌ سفید و سیاه‌، هر یكی‌ به‌ اندازه‌ي یك‌ درهم‌، در دو طرف‌ آن‌ است‌ كه‌ سه‌ نشان‌ در یك‌ طرف‌ و چهار نشان‌ در طرف‌ دیگر آن‌ است‌.
آن‌ گاه‌ به‌ راه‌ افتادم‌. یك‌ بار دیگر مرا فرا خواند و فرمود: هفت‌ روز یا هفتاد روز ما در اینجاییم‌.

حسن‌ بن‌ مثله‌ می‌گوید: من‌، به‌ خانه‌ رفتم‌ و همه‌ي شب‌ را در اندیشه‌ بودم‌ تا صبح‌ طلوع‌ كرد. نماز صبح‌ خواندم‌ و به‌ نزد علی‌ منذر رفتم‌ و آن‌ داستان‌ را با او در میان‌ نهادم‌.
همراه‌ علی‌ منذر، به‌ جایگاه‌ دیشب‌ رفتیم‌. پس‌ او گفت‌: به‌ خدا سوگند كه‌ نشان‌ و علامتی‌ كه‌ امام‌
)علیه السلام)  فرموده‌ بود، این‌ جا نهاده‌ است‌ و آن‌، این‌ كه‌ حدود مسجد، با میخ‌ها و زنجیرها مشخص‌ شده‌ است‌.
آن‌ گاه‌ به‌ نزد سیّد ابوالحسن‌ الرضا رفتیم‌. چون‌ به‌ سرای‌ وی‌ رسیدیم‌ غلامان‌ و خادمان‌ ایشان‌ گفتند: شما از جمكران‌ هستید؟ گفتیم‌: آری‌. پس‌ گفتند: از اول‌ بامداد، سید ابوالحسن‌ در انتظار شما است‌
.
پس‌ وارد شدم‌ و سلام‌ گفتم‌. جواب‌ نیكو داد و بسیار احترام‌ كرد و مرا در جای‌ نیكو نشانید.
پیش‌ از آن‌ كه‌ من‌ سخن‌ بگویم‌، او سخن‌ آغاز كرد و گفت‌: ای‌ حسن‌ بن‌ مثله‌! من‌ خوابیده‌ بودم‌. شخصی‌ در عالم‌ رؤیا به‌ من‌ گفت‌:

شخصی‌ به‌ نام‌ حسن‌ بن‌ مثله‌، بامدادان‌ از جمكران‌ پیش‌ تو خواهد آمد، آن‌ چه‌ بگوید اعتماد كن‌ وگفتارش‌ را تصدیق‌ كن‌ كه‌ سخن‌ او، سخن‌ ما است. هرگز، سخن‌ او را ردّ نكن‌. از خواب‌ بیدار شدم‌ و تا این‌ ساعت‌ در انتظار تو بودم‌.
حسن‌ بن‌ مثله‌، داستان‌ را مشروحاً برای‌ او نقل‌ كرد.
سید ابوالحسن‌، دستور داد بر اسب‌ها زین‌ نهادند، سوار شدند و به‌ سوی‌ دِه‌ )جمكران‌) رهسپار گردیدند .
چون‌ به‌ نزدیك‌ دِه‌ رسیدند، جعفر شبان‌ را دیدند كه‌ گله‌اش‌ را در كنار راه‌ به‌ چرا آورده‌ بود. حسن‌ بن‌ مثله‌، به‌ میان‌ گله‌ رفت‌ آن‌ بز كه‌ از پشت‌ سر گله‌ می‌ آمد، به‌ سویش‌ دوید. حسن‌ بن‌ مثله‌، آن‌ بُز را گرفت‌ و خواست‌ پولش‌ را پرداخت‌ كند كه‌ جعفر گفت‌: به‌ خدا سوگند! تا به‌ امروز، من‌ این‌ بز را ندیده‌ بودم‌ و هرگز در گلة‌ من‌ نبود، جز امروز كه‌ در میان‌ گله‌، آن‌ را دیدم‌ و هرچند خواستم‌ كه‌ آن‌ رابگیرم‌، میسّر نشد.
پس‌ آن‌ بُز را به‌ جایگاه‌ آوردند و در آن‌ جا سر بریدند
.

سید ابوالحسن‌ الرضا به‌ آن‌ محل‌ معهود آمد و حسن‌ بن‌ مسلم‌ را احضار كرد و منافع‌ زمین‌ را از او گرفت‌. آن‌ گاه‌ وجوه‌ رهق‌ را نیز از اهالی‌ آنجا گرفتند و به‌ ساختمان‌ مسجد پرداختند و سقف‌ مسجد را با چوب‌ پوشانیدند.
سید ابوالحسن‌ الرضا، زنجیرها و میخ‌ها را به‌ قم‌ آورد و در خانة‌ خود نگهداری‌ كرد. هر بیمار صعب‌ العلاجی‌ كه‌ خود را به‌ این‌ زنجیرها می‌مالید، در حال‌، شفا می‌یافت‌.
ابوالحسن‌ الرضا وفات‌ كرد و در محلة‌ موسویان‌ (خیابان‌ آذر فعلی‌) مدفون‌ شد، یكی‌ از فرزندانش بیمار گردید. داخل‌ اطاق‌ شده‌ سر صندوق‌ را برداشت‌ زنجیرها و میخ‌ها را نیافت‌
.


 
عکس روز
 

 
 
نوا
 

Salavate emam reza

 
 
ورود اعضاء
   
 
اخبار قرآني
 
 
  موسسه فرهنگی قرآن وعترت ثامن‌الائمه علیه السلام در نوزدهمین نمایشگاه بین المللی قرآن و عترت اصفهان
  حضور پسران ودختران نسیم رحمت در جشن انقلاب و راهپیمایی ۲۲ بهمن ماه سال 1402
  مراسم آیین نمادین زنگ انقلاب به مناسبت دهه فجر
  جشن عبادت دانش آموزان سوم دبستان دخترانه نسیم رحمت
  حضور خادمان امام رضا در دبستان و پیش دبستانی پسرانه نسیم رحمت
  جشن پایان سال تحصیلی نوآموزان پیش دبستانی های موسسه فرهنگی آموزشی نسیم رحمت رضوی
  برگزاری همایش اساتید، مربیان و معلمین موسسه فرهنگی قرآن و عترت ثامن الائمه علیهم السلام و نسیم رحمت رضوی
  برگزاری محفل انس با قرآن کریم در شهر افوس با همکاری مؤسسه فرهنگی قرآن و عترت ثامن الائمه علیه السلام
  به وقت کلاس رباتیک
  مراسم تجلیل از رتبه اول مسابقات بین المللی کشور کرواسی و رتبه اول مسابقات تلویزیونی کشوری اسراء
 
 
 
میهمانان دانشجویان خردسالان   فارسی العربیة English
كليه حقوق اين سايت مربوط به مؤسسه ثامن الائمه(ع) ميباشد