:جستجو
مراکز قرآنی
منتخبين مراكز قرآني
تفسیر نور
تواشیح
پرتال ثامن الائمه
زمان
 

پنج شنبه 27 مهر 1402

 
 
خلاصه آمار سايت
 
 
 
 
.امام علي (عليه السلام) مي فرمايند : در آنجا كه بايد سخن گفت خاموشي سودي ندارد و آنجا كه بايد خاموش ماند سخن گفتن خيري نخواهد داشت .
 
 
 
   
تفسير موضوعي قرآن كريم

برگرفته شده از کتاب پيام قرآن نوشته آيت الله العظمي مکارم شيرازي


عذاب هاى روحانى مقدمه:

همان گونه که در مورد بهشت، نعمت هاى فوق العاده لذت بخش جسمى و روحى هر دو وجود دارد و اصولا این دو مکمل یکدیگرند و به دلیل توأم بودن معاد جسمانى و ورحانى نمى توانند از هم جدا شوند، درباره دوزخ نیز مجازات هایى از هر دو قسم دیده مى شود، و آیات قرآن در این زمینه نیز گواه این مطلب است.
به آیات زیر گوش جان فرا مى دهیم:
1- (وَالذَّینَ کَفَرُوا وَ کَذَّبُوا بِآیاتِنا فَاُولئِکَ لَهُمْ عَذابٌ مُهینٌ)(حج 57).
2- (رَبَّنا اِنَّکَ مَنْ تُدْخِلِ النَّارَ فَقَدْ اَخْزَیْتَهُ وَ ما لِلظَّالِمینَ مِنْ اَنْصارِ)(آل عمران 192).
3- (کُلَّما اَرادُوا اَنْ یَخْرُجُوا مِنْها مِنْ غَمٍّ اُعیدُوا فیها وَ ذُوقُوا عَذابَ الحَریق) (حج 22).
4- (رَبَّنا اَخْرِجْنا مِنْها فَاِنْ عُدْنا فَاِنَّا ظالِمُونَ - قالَ اَخْسَئُوا فیها وَ لا تُکْلِّمُونِ) (مؤمنون 107 و 108).
5- (وَ قالَ الذَّینَ فی النَّارِ لِحَزَنَةِ جَهَنَّمَ ادْعُوُا رَبَّکُمْ یُخَفِّفْ عَنَّا یَوْماً مِنَ العَذابِ - قالُوا اَوَلَمْ تَکُ تَأتیکُمْ رُسُلُکُمْ بِالبَیِّناتِ قالُؤا بَلى قالُوا فَادْعُوا وَ مما دُعاءُ الکافِرینَ اِلا فی ضَلال) (مؤمن 49 - 50).
6- (اِذا رَاَتْهُمْ مِنْ مَکان بَعید سَمِعُوا لَها تَغَیُّظاً وَ زَفیراً)(فرقان 12).
7- (یا اَیُّها الذَّینَ آمَنُوا قُوا اَنْفُسَکُمْ وَ اَهْلیکُمْ ناراً وَ قُودُها النَّاسُ وَ الحِجارَةُ عَلَیْها مَلائِکَةٌ غِلاظٌ شِدادٌ لایَعصُونَ الله ما أَمَرَهُمْ وَ یَفْعَلُونَ ما یُؤْمَرُونَ) (تحریم 6).(1)
8- (وَ نادى اَصْحابُ الجَنَّةِ اَصْحابَ النَّارِ اَنْ قَدْ وَجَدْنا ما وَعَدَنا رَبُّنا حَقّاً فَهَلْ وَجَدْتُمْ ما وَعَدَ رَبُّکُمْ حَقّاً قالُوا نَعَمْ فَاَذَّنَ مُؤَذِّنٌ بَیْنَهُمْ اَنْ لَعْنَةُ الله عَلَى الظَّالِمینَ)(اعراف 44).

ترجمه:

1- و کسانى که کافر شدند و آیات ما را تکذیب کردند عذاب خوار کننده اى براى آنها است.
2- پروردگارا! هر که را تو (به خاطر اعمالش) به آتش افکنى او را خوار و رسوا ساخته اى و این چنین افراد ستمگر یاورى ندارند.
3- هرگاه بخواهند از غم و اندوه هاى دوزخ خارج شوند آنها را به آن باز مى گردانند و (به آنها گفته مى شود) بچشید عذاب سوزان!.
4- پروردگارا! ما را از آن بیرون بر، اگر بار دیگر تکرار کردیم قطعاً ستمگریم (و مستحق عذاب) مى گوید دور شوید در دوزخ، و با من سخن مگویید!.
5- و آنها که در آتش اند به خازنان جهنم مى گویند: از پروردگارتان بخواهید یک روز عذاب را از ما بردارد. آنها مى گویند: آیا پیامبران شما با دلائل روشن به سراغتان نیامدند؟ مى گویند: آرى، آنها مى گویند: پس هرچه مى خواهید دعا کنید ولى دعاى کافران (به جایى نمى رسد).
6- هنگامى که آتش آنها را از دور مى بیند صداى وحشتناک و خشم آلود او را که با نفس زدن شدید همراه است مى شنوند!.
7- اى کسانى که ایمان آورده اید! خود و خانواده خویش را از آتشى که هیزم آن انسان ها و سنگ هاست نگهدارید، آتشى که فرشتگانى بر آن گمارده شده که خشن و سختگیرند، هرگز مخالفت فرمان خدا نمى کنند و دستورات او را دقیقاً اجرا مى نمایند!
8- و بهشتیان، دوزخیان را صدا مى زنند که آنچه را پروردگارمان به ما وعده داده بود همه را حق یافتیم، آیا شما هم آنچه را پروردگارتان به شما وعده داده بود حق یافتید؟! آرى در این هنگام ندا دهنده اى در میان آنها ندا مى دهد که لعنت خدا بر ستمگران باد!.

تفسیر و جمع بندى

غم و اندوه جانکاه و حسرت بى پایان


منظور از آلام و کیفرهاى روحانى مجموعه امورى است که روح و جان انسان را در فشار قرار مى دهد، هرچند تأثیرى در جسم او ظاهراً نداشته باشد، و یا آنکه تأثیر دوگانه دارد هم جسم را مستقیماً آزار مى دهد و هم روح را.
در نخستین آیه به نمونه اى از قسم دوّم برخورد مى کنیم، مى فرماید: «کسانى که کافر شدند و آیات ما را تکذیب کردند، عذابى خوار کننده براى آنها خواهد بود» (وَ الَّذینَ کَفَرُوا وَ کَذَّبُوا بِآیاتِنا فَاُولئِکَ لَهُمْ عَذابٌ مُهِینٌ).
قرآن اینجا در این باره توضیحى نمى دهد که چگونه این عذاب، دوزخیان را به ذلّت و خوارى مى کشد، همین اندازه اشاره اى کلّى به آن نموده است و بسیارى از جنبه هاى تحقیرآمیز عذاب هاى دوزخ را شامل مى شود که مستکبران گردنکش و خودبین را به پایین ترین مرحله ذلت مى کشاند.
بعضى از مفسران مانند «قرطبى» احتمال داده است که این عذاب خوار کننده اشاره به سرنوشتى باشد که مشرکان در میدان جنگ بدر با آن مواجه شدند ولى با توجه به آیه قبل از آن که سخن از «جنات نعیم» براى مؤمنان مى گوید روشن است که این آیه اشاره به عذاب خوار کننده دوزخ دارد.
به هر حال این تعبیر که در آیات متعددى از قرآن مجید آمده نشان مى دهد که عذاب هاى دوزخى آمیخته با انواع اهانت هاست که مایه آزار روح و جان نیز مى شود، و این تجسّمى است از تحقیرها و اهانت هایى که آنان نسبت به انبیاء الهى و مؤمنان پاکدل و مستضعفان پاکدل و و مستضعفان با ایمان داشتند و باید در آن روز نتیجه کار خود را به این صورت ببینند.

در دوّمین آیه سخن از رسوایى دوزخیان است که آن نیز یک عذاب دردناک معنوى است، این سخن را از زبان اندیشمندان با ایمان (اولوا الألباب) نقل مى کند مى فرماید: آنها مى گویند: «پروردگارا! هر که را تو (به سبب اعمالش) به آتش افکنى، او را رسوا ساخته اى و براى ظالمان یاورى نیست» (رَبَّنا اِنَّکَ مَنْ تُدْخِلِ النَّارَ فَقَدْ اَخْزَیْتَهُ وَ مالِلظَّالِمینَ مِنْ اَنصار).
«اخزیته» از ماده «خزی» در کتب لغت، معانى مختلف براى آن ذکر شده است، مانند، بد حالى، دور شدن، ذلّت، رسوایى، و تحقیر، همین معانى نیز در کلمات مفسّران آمده است.(2)
لحن این آیه نشان مى دهد که مجازات هاى روحانى قیامت، دردناکتر است، چرا که «اولوا الألباب» به پیشگاه خداوند عرضه مى دارند کسانى را که در دوزخ وارد کنى رسوایشان کرده اى، اشاره به اینکه از آتش دوزخ بالاتر همان رسوایى است، درست مثل اینکه بعضى از رفتن به زندان، زیاد ناراحت نیستند، بلکه اصرار دارند این مسأله فاش نشود، زیرا فاش شدنش، مایه رسوایى آنها در سطح جامعه مى گردد، و آن دردناکتر از خود زندان است.
جمله جمله «وَ ما لِلظَّالِمینَ مِنْ اَنْصار»، اشاره لطیفى به این حقیقت است که آنها آنچه مى کشند به خاطر ظلم و ستمشان است، و طبیعى است که آنها در آنجا رسوا شوند و یار و یاورى نداشته باشند (البته این تعبیر منافاتى با مسأله شفاعت در مورد کسانى که لایق آنند ندارد، چرا که منظور، نفى یاروانى است که با زور و قدرت خود، ظالمان را یارى کنند، نه از طریق استمداد از قدرت الهى.

در سوّمین آیه سخن از غم و اندوه دامنه دار دوزخیان است که از آلام روحى آنها حکایت مى کند، مى فرماید: «هر زمان اراده کنند از غم و اندوه هاى دوزخ خارج شوند آنها را به آن باز مى گردانند و (به آنها گفته مى شود) بچشیده عذاب سوزان را»! (کُلَّما اَرادُوا اَنْ یَخْرُجُوا مِنْها مِنْ غَمٍّ اُعیدُوا فیها وَ ذُوقُوا عَذابَ الحَرِیقِ).
بسیارى از مفسّران گفته اند هنگامى که آنها مى خواهند از این غم و اندوه جانکاه رهایى یابند و به اطراف دوزخ نزدیک مى شوند مأموران دوزخى با تازیانه ها یا گرزهاى آتشین آنها را باز مى گردانند، زیرا در آیه قبل از آن جمله (وَلَهُمْ مَقامِعُ مِنْ حَدید) اشاره به این معناست.
جمله «ذُوقُوا عَذابَ الحَرِیقِ» (بچشید عذاب سوزان را) که به عنوان سرزنش و تحقیر به آنها گفته مى شود نیز نمونه دیگرى از این عذاب روحانى است.(3)

تحقیر و سرزنش فراوان
 

در چهارمین آیه به تعبیر تازه اى در مورد تحقیر و اهانت به دوزخیان که نوعى عذاب الیم روحى است برخورد مى کنیم، آنجا که مى فرماید: «دوزخیان مى گویند: پروردگارا ما را از دوزخ بیرون بر اگر به اعمال گذشته بازگشتیم قطعاً ستمگریم (و مستحق عذاب)» (رَبَّنا اَخْرِجْنا مِنْها فَاِنْ عُدْنا فَاِنَّا ظالِمُونَ).
ولى از سوى پروردگار به آنها گفته مى شود «دور شوید در دوزخ! و با من سخن مگویید»! (قالَ اَخْسَئُوا فیها وَ لاتُکلِّمُونِ).
تقریباً همه ارباب لغت و مفسّران تصریح کرده اند که تعبیر به «اخسأ» تعبیرى است که درموقع دور ساختن سگ به کار مى رود و به کارگیرى آن در اینجا براى تحقیر این ظالمان گنهکار و مستکبر است.
بلکه مى توان جمله لاتُکَلِّمُونِ (با من سخن نگویید) از آن دردناکتر و غم انگیزتر است که مولاى کریم و رحیم بنده اى را از خود براند و به او بگوید هرگز با من سخن مگو! این همان چیزى است که در تعبیر بسیار لطیفى در دعاى کمیل به آن اشاره شده: (فَهَبْنی یا اِلهی وَ سَیِّدی وَ مَوْلایَ وَ رَبّی صَبَرْتُ عَلَى عَذابِکَ فَکَیْفَ اَصْبِرُ عَلَى فِراقِکَ): «گیرم اى خدا و آقا و مولا و پروردگار من، بر عذاب تو صبر کنم، چگونه مى توانم بر فراق و دوریت شکیبا باشم»؟!
چرا آنها به چنین عذاب دردناک روحى در آنجا مبتلا مى شوند آیات بعد از آن پرده از روى این مسأله برداشته، مى گویند: «این به خاطر آن است که گروهى از بندگان من مى گفتند: پروردگارا ما ایمان آورده ایم، ما را ببخش و بر ما رحم کن، و تو بهترین رحم کنندگانى، اما شما آنها را به باد مسخره گرفتید تا شما را از یاد من غافل کردند، و پیوسته به آنها مى خندید»! (اِنَّهُ کانَ فَریقٌ مِنْ عِبادى یَقُولُونَ رَبَّنا آمَنَّا فاغْفِرْ لَنا وَ اَرْحَمْنا وَ اَنْتَ خَیْرُ الرَّاحِمینَ - فَاَتَّخَذْتُمُوهُمْ سِخْرِیَّاً حَتّى اَنْسَوکُمْ ذِکْرى وَ کُنْتُمْ مِنْهُمْ تَضْحَکُونَ).(4)
نتیجه آن سخریه و استهزاء و خندیدن به افراد با ایمان این است که امروز مورد تحقیر قرار گیرید و این در حقیقت تجسّمى است از اعمال خودتان!.


در پنجمین آیه به چهره دیگرى از ملامت و سرزنش و تحقیر دوزخیان از سوى خازنان دوزخ و مأموران عذاب و کیفر برخورد مى کنیم مى فرماید: «کسانى که در آتش دوزخند به خازنان جهنم مى گویند از پروردگارتان بخواهید (لااقل) یک روز عذاب را از ما بردارند - آنها مى گویند: آیا پیامبرانتان با دلائل روشن به سراغ شما نیامدند؟! مى گویند: بلى (آمدند) مى گویند: پس هر چه مى خواهید دعا کنید ولى (بدانید) دعاى کافران جز در ضلالت نیست (و هرگز به اجابت نمى رسد) (وَ قالَ الذَّینَ فی النَّارِ لِخَزَنَةِ جَهَنَّمَ اَدْعُوا رَبَّکُمْ یُخَفِّفْ عَنَّا یَوْماً مِنَ العَذابِ - قالُوا اَوَ لَمْ تَکُ تَأتیکُمْ رُسُلُکُمْ بِالبَیِّناتِ قالُوا بَلى قالُوا بَلى فَادْعُوا وَ ما دُعاءُ الکافِرینَ اِلاّ فی ضَلال).
این تعبیرات همچون شلاقى بر روح آنها نواخته مى شود، و آنها را شکنجه مى دهد، آنها فقط تقاضاى یکروز نجات از عذاب کردند اما پذیرفته نشد، آنها از خازنان تقاضاى دعا کردند، ولى خازنان در پاسخ گفته اند: خودتان دعا کنید، به خاطر اینکه آنها لایق دعا نبودند که این خود نوعى تحقیر است و یا دعا کردن براى آنها باید به اذن خدا باشد و خدا هرگز چنین أذنى نداده، و یا اینکه چون این دعا به اجابت نمى رسد بیهوده است، لذا حتى از دعا کردن نیز مضایقه مى کنند، و مى گویند خودتان دعا کنید (و بدانید به جایى نمى رسد) و این نیز تعبیر دردآور دیگرى است.

در ششمین آیه، گوشه دیگرى از عذاب روحى دوزخیان نشان داده، مى گوید: «هنگامى که دوزخ، آنها را از دور مى بیند، صداى وحشتناک و خشم آلود او را که با نفس زدن شدید همراه است مى شنوند» (اِذا رَأَتْهُمْ مِنْ مَکان بَعید سَمِعُوا لَها تَغَیُّظاً وَ زَفیراً).
در اینجا براى دوزخ تمام اوصاف یک حیوان درنده وحشتناک بیان شده که وقتى طعمه خود را مى بیند، صداى وحشتناک و خشم آلودش را که با تنفس شدید همراه است بلند مى کند، صحنه اى که تمام وجود او را در وحشت فرو مى برد و از پاى در مى آورد.
تغیّظ از ماده «غیظ» به گفته راغب در مفردات به معناى «شدّت غضب» است، و «تغیظ» به معناى اظهار آن است، گرچه حالت خشم شنیدنى نیست، ولى اوصافى همراه دارد مانند صداهاى وحشتناک که قابل شنیدن است.
«زفیر» به معناى رفت و آمد نفس در شش هاست به گونه اى که سینه بالا آید و غالباً با صداى وحشتناکى همراه است که قابل شنیدن مى باشد.
بعضى از مفسّران که نتوانسته اند باور کنند جهنّم یک موجود زنده است، مى بیند و درک مى کند، و مجرمان را مى شناسد!، ناچار شده اند که چیزى در تقدیر بگیرند و بگویند: منظور، دیدن خازنان دوزخ است! در حالى که مى دانیم «تقدیر» خلاف قاعده است و در اینجا نیاز به آن نیست، چه مانعى دارد که بهشت و دوزخ داراى روح باشند، و حوادثى را که در آنها واقع مى شود، درک کنند؟ حتّى از بعضى از روایات استفاده مى شود که جهنّم چشم و گوش و زبان دارد، و مجرمان را به خوبى مى شناسد و بر مى گیرد، بهتر از شناخت پرندگان نسبت به دانه هاى غذایى!.(5)
ما امروز شاهد نمونه هاى کوچکى از این مسأله در دنیا هستیم که چشم و گوش هاى الکترونیکى با کمک کامپیوترها که در ساختمان هاى مختلف به کار مى گذارند بسیارى از مسائل را مى بینند و مى شنوند و عکس العمل مناسب نشان مى دهند، هرچند ساختمان درک ندارد، ممکن است عکس العمل جهنم در برابر مجرمان از همین گونه یا بالاتر از آن یعنى توأم با درک باشد.

در هفتمین آیه چهره دیگرى از آلام روحى دوزخیان را مشاهده مى کنیم، در این آیه مؤمنان را مخاطب ساخته، مى فرماید: «اى کسانى که ایمان آورده اید خود و خانواده خویش را از آتشى که هیزم آن انسان ها و سنگ هاست نگاه دارید» (یا اَیُّها الذَّینَ آمَنُوا قُوا انَْفُسَکُمْ وَ اَهْلیکُمْ ناراً وَقُودُها النَّاسُ وَ الحِجارَةُ).
این تعبیر نشان مى دهد که آتش دوزخ با آتش این جهان بسیار متفاوت است، خواه منظور از «حجاره» بت هاى سنگى باشد، و یا اعم از آن، و خواه منظور آتشى باشد که از درون اتم هاى این سنگ ها بیرون مى آید و یا چیز دیگر، هرچه هست آتشى است که بخشى از آن از درون وجود خود انسان ها شعله مى گیرد، از اعتقادات و نیّات باطنى آنها و از اعضاى آلوده به گناه آنها، یا سنگ هایى که معبود آنها یا وسیله افتخار و مباهات آنها در ساختن کاخ ها و مانند آن بوده است.
سپس مى افزاید: «بر این آتش فرشتگانى خشن و سختگیر گمارده شده اند که هرگز فرمان الهى را مخالفت نمى کنند و دستورات او را (دقیقاً) اجرا مى نمایند» (عَلَیْها مَلائِکَةٌ غِلاظٌ شِدادٌ لایَعْصُونُ الله ما اَمَرهُمْ وَ یَفْعَلُونَ ما یُؤْمَرونَ).
وجود این فرشتگان خشن و سختگیر، بر آلام روحى آنها مى افزاید، و راه هاى نجات را از هر سو بر آنان مى بندد.
اینها کسانى بودند که در زندگى خود، پیوسته با زیردستان خشونت داشتند ماموران خشن آنها مردم را به سختى مى راندند و سختگیرى و بیرحمى و عدم شفقت، جزء برنامه زندگى آنان بود، اکنون خودشان به چنین سرنوشتى گرفتار مى شوند.
جالب اینکه در آیه بعد از آن خطاب به کافران مى گوید: «امروز عذر خواهى نکنید، جزاى شما همان اعمال شماست»! (لاتَعتَذِرُوا الیَوْمَ اِنَّما تُجْزَونَ ما کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ).
بعضى از مفسّران که نتوانسته اند بیرون آمدن آتش را از درون سنگ تصور کنند، گفته اند منظور از این سنگ ها همان سنگ هاى گوگردى است که هنگام بر خوردن با آهن جرقّه مى دهد!، در حالى که امروز مى دانیم: نیروى اتم نهفته شده درون هر موجود مادّى مى تواند، شعله هاى عظیم آتش را ظاهر کند.
«غِلاظٌ» جمع «غلیظ» و «شِدادٌ» جمع «شدید» هر دو داراى یک معناست و ممکن است ذکر این دو با هم براى تأکید باشد، ولى بعضى گفته اند «غلاظ» اشاره به خشونت در قول است و «شداد» اشاره به خشونت در عمل، یا اولى اشاره به خشونت خلقى است و دومى خشونت خَلْقی، به هر حال آن فرشتگان سر بر فرمان خدا دارند و از اوامر او منحرف نمى شوند.
گاه گفته اند که اصولا انسان را به منزله هیزم و همردیف سنگ ها قرار دادن خود نوعى تحقیر و مجازات روحى و معنوى براى آنهاست.(6)

در هشتمین و آخرین تعبیر به گفتگوهاى دلخراش و جانکاهى برخورد مى کنیم که میان بهشتیان و دوزخیان رد و بدل مى شود، و روح دوزخیان را سخت آزار مى دهد، مى فرماید: «بهشتیان دوزخیان را صدا مى زنند (و به عنوان سرزنش) مى گویند: ما آنچه را پروردگارمان وعده داده بود حق یافتیم، آیا شما هم آنچه را پروردگارتان وعده داده بود حق یافتید»؟! (وَنادى اَصْحابُ الجَنَّةِ اَصْحابَ النَّارِ اَنْ قَدْ وَجَدْنا ما وَعَدَنا رَبُّنا حَقّاً فَهَلْ وَجَدْتُمْ ما وَعَدَ رَبُّکُمْ حَقاً).
و آنها با یک دنیا شرمندگى و سرافکندگى جواب مى دهند: «آرى» (همه حق بود، افسوس که که ما گرفتار غرور و غفلت بودیم)! (قالُوا نَعَمْ).
«در این هنگام ندا دهنده اى در میان آنها ندا مى دهد که لعنت خدا بر ظالمان باد» (فَاَذَّنَ مُؤَذِّنٌ بَیْنَهُمْ اَنْ لَعْنَةُ اللهِ عَلَى الظَّالِمینَ).
این سخن همچون نمک بر جراحات دل دوزخیان مى نشیند و شعله هاى آتش درون آنها را افروخته تر مى کند.
آرى آنها (همان گونه که در آیه بعد از این آیه آمده) کسانى بودند که مردم را از راه خدا دور مى کردند لذا آن روز از رحمت خدا دورند (لعنت همان دورى از رحمت است).
در اینکه این مُؤَذِّنْ (ندا دهنده) کیست که سیطره بر بهشت و دوزخ دارد، و همگان صداى او را مى شنوند، و از سوى خدا سخن مى گوید؟ در بسیارى از روایات که شیعه و اهل سنت نقل کرده اند آمده است که او امیرالمؤمنین علی(علیه السلام) است که در تمام طول عمرش با ظالمان و ستمگران مبارزه کرد.
عجب این است که بعضى از متعصبان کوشیده اند که این فضیلت را کمرنگ کنند و گفته اند معلوم نیست این کار براى علی(علیه السلام) فضیلتى باشد!.
در حالى که روشن است این مؤذن الهى که بر بهشت و دوزخ سلطه دارد و پیام خدا را در آن روز به همگان مى رساند باید مقامى بسیار والا و بالا داشته باشد.

خلاصه انسان ترکیبى از جسم و روح است، و معاد نیز در دو جنبه تحقق مى یابد و طبعاً کیفرها و پاداش ها نیز دو گانه است، بنابراین دوزخیان نه تنها آلام جسمانى آنها را رنج مى دهد، بلکه شاید آلام و عذاب هاى روحى و معنوى براى آنها جانکاه تر و دردناک تر باشد، غم و اندوه بى پایان، رسوایى بزرگ، تأسّف و ندامت بر گذشته، مقایسه حال خویش با بهشتیان، مأموران خشن و سختگیر، و بالاخره انواع سرزنش ها و تحقیرها و توبیخ ها، همه از امورى هستند که روح آنها را سخت مى فشارد و در عذاب الیم فرو مى برد.
مسلّماً این مجازات ها هماهنگ با اعمال آنها در این دنیاست که مظلومان را با انواع کیفرها و شکنجه ها در فشار قرار مى دادند، چقدر آیات الهى را به سخریّه گرفتند و بندگان خدا را استهزاء کردند و مؤمنان را تحقیر نمودند و بر دیگران کبر و غرور فروختند؟
چه جاى تعجّب که تجسّم اعمال خویش را در آنجا ببیند و به نتائج آن گرفتار شوند، و محصولى را که در مزرعه دنیا کشتند در قیامت و دوزخ درو کنند.



پی نوشتها:

(1). آیات دیگرى نیز همین مضامین را تعقیب مى کند مانند مجادله 5، سجده 20، اعراف 50، حاقّه 35.
(2). مقاییس اللّغه، مصباح اللّغه، صحاح اللّغه لسان العرب، و التحقیق فی کلمات القرآن الحکیم- در تفسیر مجمع البیان، دو معناى دیگر نیز براى خزى نقل کرده و آن هلاکت و قرار گرفتن در محل شرم آور است.
(3). «حریق» گرچه اسم مصدر است، ولى در اینجا معناى فاعلى دارد اما به گفته بعضى دیگرى صیغه مبالغه (یا صفت مشبهه) است، و به گفته مفردات «حریق» به معناى آتش است، این تفسیر با توجه به اضافه عذاب به حریق در اینجا مناسب تر به نظر مى رسد.
(4). مؤمنون - 110.
(5). تفسیر قرطبى و روح المعانى ذیل آیه مورد بحث.
(6). فی ظلال القرآن، جلد 8، صفحه 168.


 
عکس روز
 

 
 
نوا
 

Salavate emam reza

 
 
ورود اعضاء
   
 
اخبار قرآني
 
 
  موسسه فرهنگی قرآن وعترت ثامن‌الائمه علیه السلام در نوزدهمین نمایشگاه بین المللی قرآن و عترت اصفهان
  حضور پسران ودختران نسیم رحمت در جشن انقلاب و راهپیمایی ۲۲ بهمن ماه سال 1402
  مراسم آیین نمادین زنگ انقلاب به مناسبت دهه فجر
  جشن عبادت دانش آموزان سوم دبستان دخترانه نسیم رحمت
  حضور خادمان امام رضا در دبستان و پیش دبستانی پسرانه نسیم رحمت
  جشن پایان سال تحصیلی نوآموزان پیش دبستانی های موسسه فرهنگی آموزشی نسیم رحمت رضوی
  برگزاری همایش اساتید، مربیان و معلمین موسسه فرهنگی قرآن و عترت ثامن الائمه علیهم السلام و نسیم رحمت رضوی
  برگزاری محفل انس با قرآن کریم در شهر افوس با همکاری مؤسسه فرهنگی قرآن و عترت ثامن الائمه علیه السلام
  به وقت کلاس رباتیک
  مراسم تجلیل از رتبه اول مسابقات بین المللی کشور کرواسی و رتبه اول مسابقات تلویزیونی کشوری اسراء
 
 
 
میهمانان دانشجویان خردسالان   فارسی العربیة English
كليه حقوق اين سايت مربوط به مؤسسه ثامن الائمه(ع) ميباشد