:جستجو
مراکز قرآنی
منتخبين مراكز قرآني
تفسیر نور
تواشیح
پرتال ثامن الائمه
زمان
 

جمعه 19 آبان 1402

 
 
خلاصه آمار سايت
 
 
 
 
.امام علي (عليه السلام) مي فرمايند : كسي كه به كارهاي گوناگون بپردازد خوار شده و پيروز نمي گردد .
 
 

 

تفسیر موضوعی قرآن کریم 

خداشناسی و توحید/ راه‌هاي خداشناسی/ برهانها/ برهان نظم

نشانه‌هاى او در آفرینش کوه‌ها

مقدمه:
هرکس به طور اجمال مىداند که آبادىها و از بسیارى شهرهاى مهم در دامنه کوههاى بزرگ یا در لابهلاى آنها است و نهرهاى عظیم که مایه آبادى شهرها است از کوههاى بزرگ سرچشمه مىگیرد، ولى نقش کوهها در زندگى انسانها منحصر به اینها نیست، هرچند اینها نیز به نوبه خود بسیار مهم است.
کوهها نقش بسیار مهمّى در زندگى انسانها، بلکه تمام موجودات زنده روى زمین دارند و فوائد و برکات آنها بسیار متنوّع است، به طورى که اگر گفته شود کره زمین منهاى وجود کوهها به هیچ وجه قابل زندگى نیست، اغراق نخواهد بود.
به همین دلیل قرآن مجید در آیات فراوانى روى مسأله آفرینش کوهها به عنوان یکى از آیات توحید و نشانههاى علم و قدرت پروردگار تکیه کرده است. با این اشاره به آیات زیر گوشجان فرا مىدهیم:

1-(أَفَلا یَنْظُرُونَ إِلَى الْإِبِلِ کَیْفَ خُلِقَتْ وَ إِلَى السَّماءِ کَیْفَ رُفِعَتْ وَ إِلَى الْجِبالِ کَیْفَ نُصِبَتْ)(1)

2-(أَلَمْ نَجْعَلِ الْأَرْضَ مِهاداً وَ الْجِبالَ أَوْتاداً)(2)

3-(وَ هُوَ الَّذِی مَدَّ الْأَرْضَ وَ جَعَلَ فِیهَا رَوَاسِىَ وَ أَنْهَاراً)(3)

4-(وَ أَلْقى فِی الْأَرْضِ رَواسِیَ أَنْ تَمِیدَ بِکُمْ وَ أَنْهاراً وَ سُبُلاً لَعَلَّکُمْ تَهْتَدُونَ)(4)

5-(وَ جَعَلْنا فِی الْأَرْضِ رَواسِیَ أَنْ تَمِیدَ بِهِمْ وَ جَعَلْنا فِیها فِجاجاً سُبُلاً لَعَلَّهُمْ یَهْتَدُونَ)(5)

6-(وَ جَعَلَ فِیها رَواسِىَ مِنْ فَوْقِها وَ بارَکَ فِیها وَ قَدَّرَ فِیها أَقْواتَها فِی أَرْبَعَةِ أَیّامٍ سَواءً لِلسّائِلِینَ)(6)

7-(وَ جَعَلْنا فِیها رَواسِیَ شامِخاتٍ وَ أَسْقَیْناکُمْ ماءً فُراتاً)(7)

8-(أَمَّنْ جَعَلَ الْأَرْضَ قَراراً وَ جَعَلَ خِلالَها أَنْهاراً وَ جَعَلَ لَها رَواسِیَ وَ جَعَلَ بَیْنَ الْبَحْرَیْنِ حاجِزاً أَإِلهٌ مَعَ اللهِ بَلْ أَکْثَرُهُمْ لا یَعْلَمُونَ)(8)

9-(وَ اللهُ جَعَلَ لَکُمْ مِمّا خَلَقَ ظِلالاً وَ جَعَلَ لَکُمْ مِنَ الْجِبالِ أَکْناناً)(9)

10-(وَ مِنَ الْجِبالِ جُدَدٌ بِیضٌ وَ حُمْرٌ مُخْتَلِفٌ أَلْوانُها وَ غَرابِیبُ سُودٌ)(10) 

ترجمه:

1- «آیا آنان به شتر نمىنگرند که چگونه آفریده شده است؟! و به آسمان که چگونه برافراشته شده؟! و به کوه‌ها که چگونه در جاى خود نصب گردیده؟!»
2- «آیا زمین را محل آرامش (شما) قرار ندادیم؟! و کوه‌ها را میخ‌هایى (براى زمین)؟!»
3- «و او کسى است که زمین را گسترد و در آن کوه‌هاى استوار و نهرهایى قرارداد»
4- «و در زمین، کوه‌هاى استوارى قرار داد تا شما را نلرزاند و نهرها و راه‌هایى ایجاد کرد، تا (به مقصدتان) راه یابید.»
5- «و در زمین، کوه‌هاى استوارى قرار دادیم، مبادا آنان را بلرزاند! ودر آن، درهها و راه‌هایى قرار دادیم تا راه یابند»
6- «او برفراز زمین کوه‌هاى استوارى قرار داد و برکاتى در آن نهاد و مواد غذایى آن را مقدّر فرمود، ـ اینها همه در چهار روز (= چهار دوران ) بود ـ درست به اندازه نیاز تقاضا کنندگان.»
7- «و در آن کوههاى استوار و بلند قرار دادیم و آبى گوارا به شما نوشاندیم.»
8- «آیا کسى که زمین را مستقر و آرام قرارداد، و در میان آن نهرهایى روان ساخت، و براى زمین کوههاى ثابت و پابرجا ایجاد کرد، و میان دو دریا مانعى قرار داد (تا باهم مخلوط نشوند، و با این حال) آیا معبودى با خدا است؟ نه، بلکه اکثر آنها نمىدانند (و جاهلند).»
9- «و (نیز) خداوند از آنچه آفریده است سایههایى براى شما قرار داده و از کوه‌ها پناهگاه‌هایى»
10- «... و از کوهها نیز (به لطف پروردگار) راههایى آفریده شده سفید و سرخ و به رنگ‌هاى مختلف و گاه به رنگ کاملاً سیاه» 


شرح مفردات

«جَبَل» (بر وزن عسل) به معنى کوه است. هرچند بعضى از ارباب لغت در تفسیر آن گفتهاند نقطه مقابل زمینهاى مسطّح است و بعضى آن را به قسمتهاى مرتفع از زمین که بلند و طولانى باشد تفسیر کرده اند، ظاهراً همه این تعبیرات اشاره به یک معنى است. البته گاهى این واژه در معانى کنائى نیز به کار مىرود و به اشخاص پر مقاومت و بزرگ «جبل» گفته مىشود و «جِبلّى» به صفاتى گفته مىشود که در طبیعت انسان ثابت است و نقل و انتقال نمىپذیرد، (مانند: کوه) و به گروه و جماعت در لغت عرب نیز «جِبِلّ» (به کسر جیم و با و تشدید لام) گفته مىشود به خاطر تشبیه به کوه در عظمت.(11)
«رواسى» جمع «راسِیة» به معنى کوههاى سخت و پابرجا است؛و در اصل از «رسو» (بر وزن رَسْم و غُلُوّ) به معنى ثابت و پا برجا بودن گرفتن شده است. به ظرفهاى بزرگى که در زمین کار مىگذارند و ثابت است نیز «راسیه» گفته مىشود. - مانند « قُدُورٍ راسِیاتٍ » که در داستان سلیمان در قرآن مجید آمده و به معنى دیگهاى بزرگ و ثابت است - به ستونهاى ثابت وسط خیمه نیز «رسىّ» اطلاق مىشود و «مرسات» به لنگر کشتى مىگویند که باعث ثبات و قرار گرفتن کشتى در یک نقطه است.
این واژهگاه به معنى برقرار ساختن صلح در میان جمعیّت نیز به کار مىرود، چرا که صلح مایه ثبات یک کشور است.


تفسیر و جمع‌بندى

برکات و اسرار عجیب کوه‌ها

در نخستین بخش از این آیات مردم را دعوت به مطالعه نشانههاى خداوند در آسمان و زمین مىکند و بعد از اشارهاى به چگونگى خلقت شتر و همچنین برپا شدن آسمان که با آن همه عظمتاش بدون ستون برپا است، به وضع کوهها اشاره کرده مىفرماید: «آیا آنها به کوهها نگاه نمىکنند که چگونه در جاى خود نصب شدهاند»؟ (وَ اِلىَ الْجِبالِ کَیْفَ نُصِبَتْ)
این تعبیر ممکن است اشاره به ثبات و استقرار کوهها در جاى خود و جلوگیرى از لرزشهاى زمین - که در آیات بعد به آن اشاره خواهد شد - باشد و یا اشاره به ایستادگى در مقابل طوفانها و تند بادها و ایجاد پناهگاههاى مطمئن براى بشر و مخازنى براى نگهدارى آبها، به صورت چشمهها و قناتها و نهرها.
این تعبیر ممکن است اشاره ظریفى به مسأله طرز تشکیل کوهها و پیدایش آنها باشد که علم امروز از آن پرده برداشته و مىگوید کوهها بر اثر عوامل مختلفى به وجود مىآید: گاه به خاطر چین خوردگىهاى زمین و گاه بر اثر آتشفشانها و گاه نتیجه آبرفتهاى ناشى از باران است که اطراف آن را مىشوید و با خود مىبرد و قسمت محکم و پر صلابت بر جاى خود ثابت مىماند. در درون دریاها نیز کوههاى بسیارى از رسوبات حیوانات مانند مرجانها به وجود مىآید که به آنها کوهها و جزایر مرجانى مىگویند.
تمام این معانى ممکن است در جمله (کَیْفَ نُصِبَتْ) «چگونه برپا و ثابت شده» جمع باشد. 



در دوّمین بخش از آیات به عنوان بیان نعمتهاى الهى مىفرماید: «آیا ما زمین را محل آرامش (شما) قرار ندادیم و کوهها را میخهاى زمین»؟ (ألَمْ نَجَعَل اْلأَرْضَ مِهاداً- وَ الْجِبالَ أَوْتاداً)
«اَوْتادْ» جمع «وَتَد» (بر وزن حسد) به میخهاى بزرگ و محکم گفته مىشود و بعضى آن را به میخهایى که در زمین فرو مىکنند و طناب خیمه را به آن مىبندند تفسیر کردهاند.(12)
در اینکه چگونه کوهها به منزله میخهاى زمین است؟ تفسیرهاى متعدّدى وجود دارد: نخست اینکه امروز ثابت شده کوهها ریشههاى عظیمى در اعماق زمین دارند. این ریشهها به هم پیوسته و چون زرهى پوسته زمین را در بر گرفته و آن را در برابر فشارهاى ناشى از حرارت درونى حفظ مىکند و اگر آنها نبودند سطح زمین آرام و قرار نداشت.
از این گذشته همانگونه که جاذبه ماه و خورشید بر اقیانوسها اثر مىگذارد و تولید جزر و مد مىکند، این تأثیر در خشکىها نیز وجود دارد و زره کوهها، پوسته زمین را در مقابل این فشار عظیم نیز مقاوم مىسازد.
از سوى سوم کوهها به صورت دیوارهاى بلندى مناطق مختلف زمین را در مقابل تندبادها و طوفانها حفظ مىکند، به طورى که اگر صفحه روى زمین همهجا به شکل بیابان بود زندگى انسان به خاطر این طوفانهاى کوبنده بر سطح آن غیر ممکن بود.
از همه اینها گذشته چون کوهها مرکز مهمّى براى ذخیره آب‌ها است به منزله میخهاى محکمى براى نظم زندگى بشر محسوب مىشود.
در تفسیر المیزان آمده است که ممکن است تعبیر «اوتاد» «میخها» به خاطر این باشد که غالب کوههاى زمین نتیجه آتشفشانها است که مواد مذاب درونى زمین بیرون ریخته و بر دهانه آتشفشان به صورت میخى بر زمین باقى مانده و آتشفشان را به کنترل خود درآورده است.(13)



در آیه سوم و چهارم و پنجم، از کوهها تعبیر به «رواسى» (موجودات ثابت و پابرجا) شده، مىگوید: «خداوند در زمین کوهها و نهرها قرار داد» (و جَعَلَ فِیها اْلأَرْضِ رَواسِىَ أَنْ تَمِیدَ بِکُمْ وَ اَنْهارآ وَ سُبُلا لَعَلّکُمْ تَهْتَدُونَ) همین معنى در آیه پنجم نیز دیده مىشود.
روى هم رفته از این آیات سه گانه به خوبى استفاده مىشود که یکى از فوائد مهم کوهها، جلوگیرى از حرکات ناموزون و لرزشهاى زمین است.
«تَمِید» از مادّه «مَیْد» (بر وزن صید) به معنى اضطراب اشیاء بزرگ است و بعضى گفتهاند به معنى حرکت توأم با اضطراب به چپ و راست است، شبیه حرکت کشتىهاى خالى در روى امواج آب، و «میدان» را از این رو میدان گویند که به هنگام مسابقه یا جنگ در آن حرکت مىکنند.
درباره تأثیر کوهها در جلوگیرى از حرکات پوسته زمین بر اثر فشارهاى درونى و جاذبه جزر و مد ماه و خورشید و اضطرابهاى ناشى از طوفانهاى مداوم، در آیات قبل سخن گفتهایم و نیاز به تکرار نیست.
همچنین از این آیات اجمالا استفاده مىشود که پیدایش نهرها رابطهاى با پیدایش کوهها دارد و به راستى چنین است. نهرهاى عظیمى که در تمام طول سال جریان دارند و سرزمینهاى تشنه را سیراب مى کنند از برکت آب‌هایى است که در دل کوهها یا در قلّه آنها به صورت برف و یخ ذخیره شده است، به همین دلیل کوههاى عظیم دنیا سرچشمه نهرهاى عظیم جهان است.
و از آنجا که وجود کوهها ممکن است این اشتباه را براى بعضى ایجاد کند که آنها بخشهاى زمین را از یکدیگر جدا مىکنند، و طریق عبور و مرور را مىبندند، در آیات فوق آمده است که خداوند جادهها و درّههایى در آنها قرارداد، تا انسانها هدایت یابند و به مقصد برسند!
این نکته نیز جالب است که همیشه در لابهلاى کوههاى عظیم و سر به فلک کشیده، دژها و جادههایى است که به انسانها اجازه عبور مىدهد. یعنى در عین آنکه دیوار عظیمى است در مقابل طوفانها، مانع عبور و مرور انسانها نمىشود و کمتر اتفاق مىافتد که این کوهها بخشهایى از زمین را کاملا از هم جدا کنند.
این نکته نیز حائز اهمّیّت است که اگر سطح زمین صاف بود به خاطر حرکت سریعاش به دور خود و لغزش تند قشر هوا بر سطح آن ممکن بود چنان داغ و سوزان گردد که زندگى بر سطح آن غیر ممکن شود.
ولى خداوند بزرگى که زمین را مهد آرامش انسان قرار داده، به کوهها دستور فرموده که پنجههاى خود را در قشر هوا بیندازند و آن را همراه خود به دور زمین بچرخانند، تا از لغزش هوا و تولید گرما و حرارت جلوگیرى به عمل آید. بنابراین به خوبى مىبینیم که وجود این قطعات سنگ بىجان چه نقش مؤثّرى در حیات موجودات جاندار در ابعاد مختلف دارد.
ضمناً کوهها به خاطر چین و شکنهاى فراوان، سطوح وسیعى ایجاد مىکنند و قسمت قابل استفاده زمین را به چندین برابر وسعت مىدهند و در عین حال بسیارى از آنها محل روئیدن درختان جنگلى فراوان و انواع گیاهان داروئى و غذائى و مراتع آباد هستند که بر اهل فن پوشیده نیست.



شاید به همین جهت در ششمین آیه، بعد از بیان قراردادن کوهها در زمین، سخن از برکات زمین و غذاهاى آن به میان آمده، مىفرماید: «بر بالاى زمین کوههایى قرارداد و برکاتى در آن آفرید، و مواد غذائى را در آن مقدر فرمود (وَ جَعَلَ فِیها رَواسِىَ مِنْ فَوْقِها وَ بارَکَ فِیها وَقَدَّرَ فِیها أَقْواتَها) زیرا بدون شک هم خود کوهها و هم آبهایى که از دامنه آنها سرازیر مىشود نقش بسیار مؤثّرى در تولید مواد غذائى دارند.
جالب اینکه در پایان این آیه مىگوید: (سَواء لِلسّائِلینَ) شاید اشاره به این معنى که این مواد غذائى درست مساوى نیاز نیازمندان و تقاضا کنندگان است و تعبیر به «سائلین» ممکن است اشاره به همه انسانها و حیوانات و گیاهان باشد - و اگر به صورت جمع مذکر عاقل ذکر شده به اصطلاح از باب تغلیب است - آرى همگى به زبان حال تقاضاى «اقوات» دارند.
«اَقْواتْ» جمع «قُوْت» به معنى مادّه غذائى است. بعضى از مفسّران آن را فقط به باران تفسیر کردهاند و بعضى به مواد غذائى نهفته در دل خاک، ولى ظاهر این است که اشاره به تمام مواد غذائى است که از زمین بیرون مىآید یا در آن پرورش پیدا مىکند و تعبیر به «قَدَّرَ» از مادّه «تقدیر» شاید اشاره به این باشد که قبل از آفرینش انسان و سایر موجودات زنده، تمام نیازمندىهاى آنها اندازهگیرى و پیشبینى شده است! (مضمون آیه هفتم در آیات قبل آمده است.)



در هشتمین آیه به چهار نعمت مهم الهى اشاره مىکند: زمین مستقر و آرام به گونهاى که انسان و موجودات زنده دیگر به راحتى بتوانند بر آن زندگى کنند و ایجاد نهرها در لابه‌لاى قطعات زمین، و آفرینش کوههاى محکم و پابرجا، و ایجاد مانع میان دو دریا (از آب شیرین و شور) تا با یکدیگر مخلوط نشوند.
این چهار نعمت به طرز جالبى با یکدیگر ارتباط دارند. کوهها مایه آرامش زمین و سرچشمه پیدایش نهرها است، و این نهرها هنگامى که به دریاهاى آب شور مىریزند با یک حجاب نامرئى مدّتها جدا مىمانند و مخلوط نمىشوند و این حجاب چیزى جز تفاوت درجه غلظت آب شور و شیرین نیست، به تعبیر دیگر تفاوت وزن مخصوص آنها سبب مى شود که آب هاى شیرین نهرها تا مدّت زیادى در آب شور حل نشوند و این فایده بسیار مهمّى براى کشت و زرع مناطق ساحلى دارد، زیرا به کمک جزر و مد این آبهاى شیرین به عقب رانده مىشوند و زمینهاى زیادى را زیر کشت فرو مىبرند و باغهاى سرسبز و مزارع آباد به وجود مىآورند.
بى جهت نیست که در پایان این آیه مىفرماید: «آیا معبود دیگرى با خداوند است؟!» (أَإِلهٌ مَعَ اللهِ) «بلکه اکثر آنها نمىدانند» (بَلْ أَکْثَرُهُمْ لا یَعْلَمُونَ) .آرى آنها از اسرار این همه نعمتها و برکات بىخبرند. نعمتهایى که در هر گوشه و کنار جهان وجود دارد، و هریک نشانهاى است براى آن ذات بىنشان، امّا این بىخبران از آن محجوباند.



نهمین و دهمین آیه اشاره به بعضى دیگر از ویژگىها و منافع کوهها نموده است. نخست بعد از ذکر آفرینش سایهها که انسان را در مقابل گرماى سخت و سوزان آفتاب حفظ مىکند، به پناهگاههایى اشاره مىفرماید که در کوهها وجود دارد، مىفرماید: «و از کوهها براى شما پناهگاههایى قرارداد» (وَ جَعَلَ لَکُمْ مِنَ الْجِبالِ أَکْناناً).
«اکنان» جمع «کنّ» (بر وزن جِن) به گفته مجمعالبیان به معنى محلّى است که انسان را در خود مىپوشاند. ولى بعضى آن را به معنى هر نوع پوشش ذکر کردهاند حتى پیراهن را براى انسان «کِنّ» مىدانند و منظور از «اکنان جبال» همان غارها و شکافهایى است که انسان مىتواند از آنها به عنوان پناهگاه براى خود استفاده کند. ممکن است اهمّیّت پناهگاههاى کوهستانى و غارها براى ساکنان آسوده خاطر شهرها هرگز روشن نباشد، ولى براى مسافران بى دفاع و بیابانگردها و شبانها و تمام کسانى که در آفتاب داغ تابستان یا سرماى سخت زمستان و زیر باد و باران گرفتار مىشوند اهمّیّت حیاتى دارد، بسیار مىشود که آنها را از مرگ حتمى نجات مىدهد، به خصوص اینکه اینگونه پناهگاهها در زمستانها غالباً گرم و در تابستانها سرد است.
از این گذشته در دورانهاى پیش و حتى امروز گروهى از انسانها خانههایى در دل کوهها مىتراشند، خانههایى بسیار محکم و کاملا امن در برابر حوادث مختلف طبیعى. چنانکه در قرآن مجید درباره «اصحابالحجر» (قوم ثمود) آمده است (وَ کانُوا یَنْحِتُونَ مِنَ الجِبالِ بُیُوتآ آمِنِینَ): «آنها براى خود خانههاى امن و امانى در دل کوهها مىتراشیدند» (14) این یکى دیگر از منافع کوهها است.
در قسمت دیگرى از این آیات اشاره به جادّههایى شده است که خداوند آنها را به رنگهاى مختلف سفید و سرخ و گاهى کاملا سیاه آفریده است (وَ مِنَ الْجِبالِ جُدَدٌ بَیْضٌ وَ حُمرٌ مُختَلِفٌ ألْوانُها وَ غَرابِیتُ سُوْدٌ)
«جُدد» جمع «جُدّه» (مانند غدد و غدّه) به معنى جاده و راه است. «بیض» جمع «ابیض» به معنى سفید و «حمر» جمع «احمر» به معنى سرخ و «غرابیب» جمع «غربیب» (بر وزن کبریت) به معنى سیاه پر رنگ است و کلاغ را به همین جهت «غراب» گویند و «سود» جمع «اسود» به معنى سیاه است و در اینجا به عنوان تأکید بعد از کلمه «غرابیب» آمده است.
جادّههاى مختلف کوهستانى، با رنگهاى کاملا متفاوت، از این نظر داراى اهمیّت است که به مسافران براى پیدا کردن مقصد خود کمک کرده و آنها را از گمراهى نجات مىدهد. بعلاوه این تفاوت رنگها نشانه تفاوت مواد ترکیبى سنگها و گاه دلیل وجود معادن مختلفى است که در دل آنها نهفته است.



در یک جمعبندى از مجموع این آیات به خوبى استفاده مىشود که آفرینش کوهها با فوائد بسیار مهم و حیاتى و سرنوشتساز آنها، از نشانههاى مهم علم و قدرت پروردگار و دلائل حکمت و رحمت او نسبت به انسانها است، و به خوبى نشان مىدهد که آفرینش این جهان و جزء جزء موجوداتش، تا چه اندازه پر معنى و پر محتوا است که هر قدر در آنها مطالعه شود اسرار تازهاى کشف و به دنبال آن عشق و علاقه جدیدى نسبت به آفریدگار آنها براى انسان پیدا مىشود.


توضیحات

1- نقش کوه‌ها و اعجاز علمى قرآن

1- شاید تا یک قرن پیش نظریه دانشمندان بر سطحى بودن کوهها قرار داشت و تصوّر عمومى این بود که تمام کوهها قطعات عظیمى از سنگ است که روى زمین قرار گرفته است. ولى با گذشت زمان پرده از روى راز مهمّى برداشته شد و دانشمندان به این حقیقت پى بردند که قسمت عمده هر کوه در زیر زمین قرار گرفته است!
ژرژ گاموف، در کتاب سر گذشت زمین، مىگوید: «مطابق نظریههاى کنونى کوههاى زمین موضعى شبیه به کوههاى یخى دارند که تحت تأثیر فشار یخ در نواحى قطبى به وجود مىآیند. هرکس نواحى قطبى را بازدید کرده باشد به خوبى مىداند که وقتى قطعات عظیم یخ بر اثر فشار شکسته مىشوند بر روى هم قرار مىگیرند. - و به دریاها مىریزند، در این هنگام - بیشتر حجم یخ معمولا در آب فرو مىرود - شاید تنها یک دهم آن از آب بیرون است و نه دهم زیر آب - به همین طریق در برابر هر کوهى که از سطح زمین بلند مىشود یک کوه منفى از جنس سنگ خارا درون لایه بازالتى نرم و تحتانى قرار گرفته است.»(15) از اینجا به این نکته اعجازآمیز قرآنى پى مىبریم که کوهها را «اوتاد» و میخهاى زمین نامیده، چرا که مىدانیم همیشه قسمت عمده میخ را در دیوار یا اشیاء دیگر فرو مىبرند!
همچنین نیز از آنجا که میخها را براى استحکام یک شىء، یا پیوند قطعات مختلف آن با یکدیگر به کار مىبرند این تعبیر اشاره لطیفى است به تأثیر مهمّى که کوهها در جلوگیرى از متلاشى شدن قطعات زمین بر اثر فشار درونى کره زمین و فشار ناشى جزر و مدها دارد.
2- کوهها نه تنها در آرامش زمین که در آرامش هواى اطراف زمین نیز فوقالعاده مؤثّرند. هرکسى مىداند که در یک کویر پهناور زندگى غیر ممکن است، چرا که هوا در آنجا غالباً طوفانى و پر گرد و غبار است و نه تنها آرامش در آنجا نیست، که نفس کشیدن هم مشکل و ناراحت کننده است. آرى این قامت بر افراشته کوهها است که جلو این تند بادهاى دیوانه را مىگیرد و آنها را به عقب مىراند، یا به ارتفاعات بالاى جو مىفرستد.
3- از این گذشته کوهها تأثیر فراوانى در نزول برف و باران دارند، زیرا بر سر راه ابرها و رطوبتهاى برخاسته از دریا قد علم کرده و آنها را متوقّف و وادار به باریدن مىکنند. قسمتى از این بارانها را از دامنه خود سرازیر کرده و قسمتى را در دل خود، یا به صورت برف و یخ در قلّههاى خود نگهدارى مىکنند.
4- همچنین کوهها در تعدیل گرماى هوا مخصوصاً در مناطق استوائى نقش مؤثّرى دارند. زیرا بلندى کوهها سبب دورى مناطق مجاور آنها از سطح زمین مىگردد، و مىدانیم هر قدر از سطح زمین دورتر شویم هوا خنک تر مىگردد.
5- کوهها اثر مهمّ دیگرى در باز داشتن ریگهاى روان دارند. مىدانیم ریگهاى روان که با وزش بادها در صحراهاى بى آب و علف از نقطهاى به نقطهاى دیگر حرکت کرده، گاهى درختان و انسانها و قافلهها و حتى آبادىها را در زیر خود دفن مىکنند و مایه هلاکت گیاهان و حیوانات مىشوند. اگر آنها مهار نشوند به همه مناطق روى زمین حمله مىکنند، و هیچ عاملى بهتر از کوهها نمىتواند آنها را مهار کند.
این منافع بزرگ به اضافه فوائد بسیار مهمّ دیگرى که در تفسیر آیات بالا ذکر کردیم، ما را به نقش مهمّ کوهها از یک سو، و عظمت آیات قرآن در این زمینه از سوى دیگر آشنا مىسازد. 


2- سخنى از امام صادق (عليه السلام) درباره کوه‌ها

در حدیث توحید مفضّل که حدیثى است بسیار پر محتوا و بیانگر اسرار آفرینش در جنبههاى مختلف و به منظور شناخت خداوند است، چنین آمده است:
«اى مفضّل! به این کوههاى متراکم از سنگ و خاک نظر کن، که بى خبران آنها را امورى اضافى و بىفایده مىپندارند در حالى که منافع فراوانى در آنها است. از جمله اینکه:
برفها بر آن مىبارد و در قلّههاى آن براى نیازمندان ذخیره مىشود، و تدریجاً ذوب مىگردد و چشمههاى پر آب جارى مىشود، و از به هم پیوستن آنها به یکدیگر نهرهاى عظیم تشکیل مىگردد، انواع گیاهان و مواد داروئى که در صحراها نمىروید بر کوهها مىروید.
در کوهها غارها و پناهگاههایى براى حیوانات وحشى وجود دارد و نیز در کوهها مى توان دژها و قلعههاى محکم براى مقابله با دشمنان ساخت. بعلاوه از کوهها سنگهایى تراشیده مىشود که براى ساختمانها و سنگ آسیاب مورد استفاده قرار مىگیرد.
در کوهها معادن انواع فلزات گرانب‌ها قرار دارد و در آنها فوائد فراوان دیگرى است که هیچکس آن را نمىداند جز خداوندى که آنها را در علم خود مقدّر فرموده است.»(16)
جمله سر بستهاى که در پایان کلام امام صادق (عليه السلام) طبق این حدیث آمده است، ممکن است اشاره به منافع مهمّ دیگرى باشد که با پیشرفت علوم تدریجاً کشف شده، و در بحثهاى گذشته به آنها اشاره شد و یا منافع مهمّ دیگرى که هنوز از چشم تیزبین علم و دانش بشرى مخفى مانده است.


3- سخنى از یک دانشمند بزرگ

مرحوم علّامه مجلسى در بحارالانوار هنگامى که بحث کوهها را مطرح مىکند، در تفسیر آیهاى که مىگوید: «خداوند کوهها را میخهاى زمین قرار داده» هفت تفسیر ذکر مىکند که سومین تفسیر آن چنین است:
«آنچه به فکر من مىآید این است که تأثیر کوهها در جلوگیرى از اضطراب و لرزش زمین به سبب آن است که در اعماق زمین به هم پیوسته و شبکهاى تشکیل دادهاند، به گونه اى که زمین را از تشتّت و پراکندگى حفظ مىکنند. آنها در حقیقت به منزله میخهایى هستند که به درها مىکوبند، درهایى که مرکّب از قطعات زیادى از چوبها است، و سبب مىشود این قطعات به یکدیگر بچسبند و متفرّق نشوند. این حقیقت براى کسانى که چاهها را در زمین حفر مىکنند روشن است، زیرا اگر به کار خود ادامه دهند به سنگهاى سخت و محکم مىرسند. بعلاوه ملاحظه مىکنید که اکثر قطعههاى زمین در میان کوههایى که به آنها احاطه کرده واقع شده، گوئى آنها از زیر به هم پیوسته است و همچون ظرفى است براى قطعات زمین که آنها را از تشتّت و پراکندهگى و اضطراب به هنگامى که عوامل اضطراب فراهم مىگردد حفظ مىکند.»(17)
این سخن با توجّه به اینکه طبق تصریح بعضى از دانشمندان اخیر - که در بالا آوردیم - جزء اکتشافات یکصد ساله اخیر مىباشد، مطلب بسیار جالبى به نظر مىرسد که این عالم بزرگ اسلامى حدود سیصد سال قبل به آن توجّه پیدا کرده است.


4- یک حدیث اعجازآمیز درباره پیدایش کوه‌ها

در حدیثى آمده کسى از امیرمؤمنان على (عليه السلام) سؤال کرد «مِمّا خُلِقَتِ الْجِبالُ؟» «کوهها از چه آفریده شده است؟!» در پاسخ فرمودند: «مِنَ اْلأَمْواجِ: «از امواج آفریده شدهاند!»
این حدیث نیز با نظریه معروف امروز دانشمندان که معتقدند بسیارى از کوهها بر اثر چین خوردگى قشر زمین به خاطر انجماد تدریجى آن - همانند چین خوردگىهایى که در پوست سیب به هنگام خشک شدن ظاهر مىشود - به وجود مىآید، کاملا تطبیق مىکند، چرا که این چین خوردگىها درست شبیه امواجى است که بر سطح آب پیدا مىشود. تعبیر به (وَ اَلْقى فِى اْلأَرْضِ رَواسِىَ): «خداوند کوههاى محکم و ثابتى در زمین ایجاد کرد»(18) نیز  مىتواند اشاره به آفرینش کوهها بعد از آفرینش زمین باشد.

 
پی نوشتها:

 1. سوره غاشیه، آیات 17 - 19.
 2. سوره نبأ، آیه 6 و 7.
 3. سوره رعد، آیه 3.
 4. سوره نحل، آیه 15.
 5. سوره انبیاء، آیه 31.
 6. سوره فصّلت، آیه 10.
 7. سوره مرسلات، آیه 27.
 8. سوره نمل، آیه 61.
 9. سوره نحل، آیه 81.
 10. سوره فاطر، آیه 27.
 
 11. مفردات راغب و مجمع البحرین و لسان العرب.
 
 12. تفسیر مراغى، جلد 30، صفحه 4.
 13. المیزان، جلد 20، صفحه 259.
 14. سوره حجر، آیه 82.
 
 15. سرگذشت زمین، نوشته ژرژ گاموف، صفحه 126 (با کمى تلخیص).
 
 16. بحارالانوار، جلد 3، صفحه 127.
 17. بحارالانوار، جلد 60، صفحه 106 (چاپ دارالکتب الاسلامیه).
 
 18. سوره نحل، آیه 15.
  

 


 
عکس روز
 

 
 
نوا
 

Salavate emam reza

 
 
ورود اعضاء
   
 
اخبار قرآني
 
 
  محفل انس با قرآن کریم به مناسبت ایام بهار قرآن در محل بنیاد تعاون سپاه کشور
  موسسه فرهنگی قرآن وعترت ثامن‌الائمه علیه السلام در نوزدهمین نمایشگاه بین المللی قرآن و عترت اصفهان
  حضور پسران ودختران نسیم رحمت در جشن انقلاب و راهپیمایی ۲۲ بهمن ماه سال 1402
  مراسم آیین نمادین زنگ انقلاب به مناسبت دهه فجر
  جشن عبادت دانش آموزان سوم دبستان دخترانه نسیم رحمت
  حضور خادمان امام رضا در دبستان و پیش دبستانی پسرانه نسیم رحمت
  جشن پایان سال تحصیلی نوآموزان پیش دبستانی های موسسه فرهنگی آموزشی نسیم رحمت رضوی
  برگزاری همایش اساتید، مربیان و معلمین موسسه فرهنگی قرآن و عترت ثامن الائمه علیهم السلام و نسیم رحمت رضوی
  برگزاری محفل انس با قرآن کریم در شهر افوس با همکاری مؤسسه فرهنگی قرآن و عترت ثامن الائمه علیه السلام
  به وقت کلاس رباتیک
 
 
 
میهمانان دانشجویان خردسالان   فارسی العربیة English
كليه حقوق اين سايت مربوط به مؤسسه ثامن الائمه(ع) ميباشد