:جستجو
مراکز قرآنی
منتخبين مراكز قرآني
تفسیر نور
تواشیح
پرتال ثامن الائمه
زمان
 

جمعه 28 مهر 1402

 
 
خلاصه آمار سايت
 
 
 
 
.امام علي (عليه السلام) مي فرمايند : در آنجا كه بايد سخن گفت خاموشي سودي ندارد و آنجا كه بايد خاموش ماند سخن گفتن خيري نخواهد داشت .
 
 
 

 

تفسیر موضوعی قرآن کریم 

خداشناسی و توحید/ راههاي خداشناسی/ برهان ها/ برهان نظم

نشانه‌هاى او در آفرینش انسان

نخست با هم به آیات زیر گوش جان فرا مى دهیم:

1- (وَ مِنْ آیاتِهِ أَنْ خَلَقَکُمْ مِنْ تُراب ثُمَّ إِذا أَنْتُمْ بَشَرٌ تَنْتَشِرُونَ)(1)

2- (إِنّا خَلَقْنَا الإِنْسانَ مِنْ نُطْفَة أَمْشاج نَبْتَلِیهِ فَجَعَلْناهُ سَمِیعاً بَصِیراً)(2)

3- (لَقَدْ خَلَقْنَا الإِنْسانَ مِنْ سُلالَة مِنْ طِین ثُمَّ جَعَلْناهُ نُطْفَةً فِی قَرار مَکِین)(3)

4- (ذلِکَ عالِمُ الْغَیْبِ وَ الشَّهادَةِ الْعَزِیزُ الرَّحِیمُ الَّذِی أَحْسَنَ کُلَّ شَیْء خَلَقَهُ وَ بَدَأَ خَلْقَ الإِنْسانِ مِنْ طِین ثُمَّ جَعَلَ نَسْلَهُ مِنْ سُلالَة مِنْ ماء مَهِین ثُمَّ سَوّاهُ وَ نَفَخَ فِیهِ مِنْ رُوحِهِ وَ جَعَلَ لَکُمُ السَّمْعَ وَ الأَبْصارَ وَ الأَفْئِدَةَ قَلِیلاً ما تَشْکُرُونَ )(4)

5- ( وَ فِی خَلْقِکُمْ وَ ما یَبُثُّ مِنْ دابَّة آیاتٌ لِقَوْم یُوقِنُونَ)(5)

ترجمه

1- «و از نشانههاى او، این است که شما را از خاک آفرید، سپس انسانهایى شدید و در روى زمین پخش شدید».
2- « ما انسان را از نطفه به هم آمیختهاى آفریدیم، و او را مىآزماییم; (بدین جهت) او را شنوا و بینا قرار دادیم».
3- « و ما انسان را از عصارهاى از گِل آفریدیم، سپس او را نطفهاى در قرارگاهِ مطمئن (رَحِم) قرار دادیم».
4- « او خداوندى است که از پنهان و آشکار باخبر است و توانا و مهربان است. همان کسى که هرچه را آفرید نیکو آفرید و آفرینش انسان را از گِل آغاز کرد، سپس نسل او را از عصارهاى از آب ناچیز و بى قدر آفرید. سپس (اندام) او را نظام بخشید و از روح خویش) روحى شریف و برجسته (در وى دمید و براى شما گوش ها و چشمها و دلها) عقله (قرار داد، امّا کمتر شکر (نعمتهاى او را) به جا مىآورید».
5- « و نیز در آفرینش شما و جنبندگانى که (در سراسر زمین) پراکنده ساخته، نشانههایى است براى گروهى که اهل یقینند».

شرح مفردات

«بَشَرْ» در اصل از «بَشَرَة» به معنى ظاهر پوست انسان است، ولى از مقائیساللُّغه استفاده مىشود که ریشه آن ظاهر شدن چیزى با حسن و جمال است، لذا حالت «بُشْر» (بر وزن یُسر) به معنى فرح و انبساط است و از آنجا که این حالت مخصوص انسان است، واژه «بشر» اسم براى نوع انسان شده است.(6) این واژه بر مرد و زن و مفرد و تثنیه و جمع، اطلاق مىشود.(7)
«سُلالَة» (بر وزن عُصاره) به معنى چیزى است که از دیگران گرفته شده باشد و خلاصه و عصاره آن محسوب مىشود و در اصل از «سَلَّ» (بر وزن حل) به معنى کشیدن و بر کندن توأم با ملایمت است و در مورد کشیدن شمشیر از غلاف نیز به کار مىرود. سپس به اشیائى که عصاره و خالص چیزى است گفته شده است(8) و اینکه در آیات فوق مىخوانیم خداوند انسان را ازسلالهاى از گل آفرید، یعنى از عصاره تصفیه شده آن و بعضى گفتهاند منظور از آن این است که آدم از عصاره تمام خاکهاى روى زمین آفریده شده - و به همین دلیل آثار همه را در وجود خود خلاصه کرده است - و اطلاق «سلیل» بر فرزند به خاطر آن است که از عصاره وجود پدر و مادر حاصل مىشود.
«نُطْفَه» در اصل به معنى آب صاف است و بعضى از اهل لغت آن را به معنى آب کم گرفتهاند و از آنجا که آبى که مبدأ پیدایش انسان است هم قلیل است و هم تصفیه شده و عصاره تمام بدن، این واژه بر آن اطلاق شده است. به مایعات جارى نیز «ناطِفْ» گفته مىشود.
«أَمْشاجْ» جمع «مَشْج» (بر وزن نسج) به معنى شىء مخلوط است و بعضى آن را جمع «مشیج» دانستهاند، و از آنجا که به هنگام انعقاد نطفه انسان، آب مرد و زن با یکدیگر ترکیب مىشود؛ این واژه بر آن اطلاق شده است.
در لسانالعرب آمده است که این مادّه در اصل به معنى دو رنگ مختلف است که به هم آمیخته شود. (سپس به اشیاء مختلفى که به هم آمیخته مىشود اطلاق شده است.)
آفرینش انسان از «امشاج» مىتواند اشاره به مواد مختلفى باشد که نطفه از آن ترکیب شده و یا استعدادهاى گوناگونى که از طریق عامل وراثت و غیر آن در نطفه جمع مىشود و یا اشاره به همه این اختلاط ها است.

 

تفسیر و جمعبندى

نخستین آیات انفسى قرآن مجید درباره آغاز پیدایش انسان تعبیرات گوناگونى دارد. در نخستین آیه مورد بحث مىگوید: « از نشانههاى او این است که شما را از خاک آفرید» (وَ مِنْ آیاتِهِ أَنْ خَلَقَکُمْ مِنْ تُرابٍ)
در چهارمین آیه مىفرماید: « و آفرینش انسان را از گِل آغاز کرد» (وَ بَدَأَ خَلْقَ الاْنْسانِ مِنْ طِیْنٍ)
در سومین آیه مىگوید: «و ما انسان را از عصاره اى از گِل آفریدیم» (وَ لَقَدْ خَلَقْنَا اْلأنْسانَ مِنْ سُلالَةٍ مِنْ طِیْنٍ)
در سوره صافات آیه 11 مىفرماید: «ما آنان را از گل چسبنده اى آفریدیم». (إِنّا خَلَقْناهُمْ مِنْ طِین لازِب)(9)
در سوره حجر آیه 26 مىگوید: «خدا او را از لجن بدبوئى آفرید» (وَ لَقَدْ خَلَقْنَا الإِنْسانَ مِنْ صَلْصال مِنْ حَمَإ مَسْنُون)
در آیه 14 سوره الرحمن آمده است که «ما انسان را از گل خشکیدهاى (همچون سفال) که از گل بدبوى (تیره رنگى) گرفته شده بود آفریدیم» (خَلَقَ اْلأِنْسانَ مِنْ صَلْصالٍ کَالْفَخّارِ)
«صَلْصَال» در اصل به معنى پیچیدن صدا در جسم خشک است و به همین مناسبت گل خشکیدهاى را که اگر چیزى به آن اصابت کند صدا مىکند، «صلصال» گفتهاند و هنگامى که پخته شود به آن «فخّار» مىگویند.
«فخّار» از مادّه «فخر» گرفته شده، یعنى بسیار فخر کننده و از آنجا که اشخاص فخر فروش آدمهاى پر سر و صدا و تو خالى هستند، این نام به کوزه و هرگونه سفال که میان تهى است، بلکه هرگونه سفال اطلاق شده است.(10)
از مجموعه آیات فوق چنین استفاده مىشود که انسان در آغاز خاک بود، این خاک با آب آمیخته و تبدیل به گل شد و این گل بعد از گذشتن مدّتى شکل لجن به خود گرفت و بعد از عصاره آن مادّه اصلى آدم برگزیده شده و سپس خشکیده گشت،  با گذشتن مراحل مهمّى آدم تکوین یافت.
ولى در آیات دیگرى از قرآن، مانند آیه دوم مورد بحث، خلقت انسان را از نطفه مختلط مىشمرد (مِنْ نُطْفَةٍ أَمْشاجٍ) و در آیه سوم، نخست از عصاره گل و سپس از نطفه اى در قرارگاه رحم (مِنْ سُلالَةٍ مِنْ طِینٍ ثُمَّ جَعَلْناهُ نُطْفَةً فِى قَرارٍ مَکِیْنٍ)
روشن است که منظور از این آیات، آفرینش انسان در مراحل و نسلهاى بعد است. به این ترتیب که جدّ نخستین ما از خاک آفریده شد و فرزندان و اعقاب او از نطفه امشاج.
این احتمال نیز در تفسیر آیه فوق وجود دارد که چون مواد تشکیلدهنده نطفه، همه از خاک گرفته مىشود، - زیرا تغذیه ما یا از مواد حیوانى است و یا گیاهى و مىدانیم که همه اینها از خاک به دست مىآید - لذا نه تنها انسان نخستین از خاک بوده، بلکه همه انسانها در مراحل بعد نیز از خاک نشأت گرفتهاند.(11)

به هر حال، این راستى از عجائب بزرگ جهان هستى و شگفتىهاى عالم آفرینش است که از مادّه بى جان و مرده و کم ارزشى همچون خاک، موجود زنده و هوشیار و پر ارزشى همچون انسان متولّد شود. این از نشانههاى روشن آن مبدأ بزرگ است،  شایسته ستایش آن آفریدگارى است کآرد چنین دل آویز نقشى زماء وطینى»!
اصولا پیدایش حیات از دل مرگ هنوز از معمّاهاى جهان دانش است که تحت چه شرایطى ممکن است یک موجود زنده از موجود بى جانى همچون خاک پدید آید؟ زیرا همه دانشمندان معتقدند هنگامى که کره زمین از آفتاب جدا شد، یکپارچه آتش سوزان بود و مطلقآ حیات بر آن وجود نداشت. کم کم سرد شد و باران هاى سیلابى از گازهاى فشرده اطراف زمین بر آن فرود آمد، دریاها تشکیل شد، بى آنکه موجود زندهاى در آن باشد، سپس جوانههاى حیات و زندگى، اعم از گیاهى و حیوانى نمایان گشت و سرانجام انسان آفریده شد!
ما خواه معتقد به خلقت مستقل انسان باشیم - آن گونه که ظاهر آیات قرآن است - و یا انسان را تکامل یافته از انواع دیگر جانداران بدانیم - آن گونه که طرفداران عقیده داروین و فرضیه تکامل مىگویند - هرچه باشد ریشه این انسان به خاک باز مىگردد و از آن برخاسته است. آنجا که پیدایش یک موجود زنده تک سلولى ذرّه بینى از خاک، افکار همه دانشمندان را حیران کرده باشد، پیدایش انسان از خاک مرده و بى روح چگونه خواهد بود.
اینجا است که باید اعتراف کنیم در برابر آیتى بزرگ از آیات حق و نشانهاى شگرف از عظمت خداوند قرار داریم، آیتى در عالم صغیر که نمونه اى تمام عیار از عالم کبیر است.
نویسنده کتاب راز آفرینش انسان، (کرسى موریسن) ضمن اشاره به آغاز پیدایش حیات در کره زمین چنین مى گوید:
«در آغاز ظهور حیات در کره زمین، اتفاق عجیبى رخ داده است که در زندگى موجودات زمین اثر فوقالعاده داشته. یکى از سلول ها داراى این خاصیت عجیب شده که به وسیله نور خورشید، پاره اى از ترکیبات شیمیائى را تجزیه کند و در نتیجه این عمل، مواد غذائى براى خود و سایر سلولهاى مشابه فراهم آورد، اخلاف یکى از این سلولهاى نخستین از غذاهایى که توسط مادرشان تهیه شده بود تغذیه کردند و نسل حیوانات را به وجود آورد، در حالى که اخلاف سلول دیگرى که به صورت نبات درآمده بود گیاهان جهان را تشکیل دادند و امروز کلیّه جانداران زمینى را تغذیه مىکنند.»
سپس مىافزاید: «آیا مى توان باور کرد که برحسب اتّفاق، یک سلول منشأ حیات حیوانات و سلول دیگر ریشه و اصل گیاهان شده است؟»
و به گفته بعضى دیگر:
دانشمندان، موجودات جهان مادّه را بر دو گونه تقسیم مىکنند: موجودات آلى - موجوداتى که فساد پذیرند، مانند انواع گیاهان و انواع حیوانات - و موجودات معدنى که فساد ناپذیرند. به همین دلیل شیمى را به دو بخش شیمى آلى و معدنى تقسیم کردهاند.
تقریبآ تمام مواد غذائى انسان را مواد آلى تشکیل مىدهد، که همگى از خاک گرفته شده است و هنگامى که وارد بدن انسان مىشود ترکیبات جدید شیمیائى، متناسب تغذیه هر عضوى تشکیل مىدهد. این همان حقیقتى است که قرآن با جمله «ما شما را از خاک آفریدیم» یا «از عصاره گل آفریدیم» بیان داشته است.(12)
درست است که انسان علاوه بر مادّه خاکى، داراى روح الهى است، ولى بدون شک، روح با هماهنگى جسم، مظهر اعمال و افعال مختلفى مىشود. بنابراین این ماده خاکى با هماهنگى روح مىتواند، انواع استعدادها، ذوقها، ابتکارها و اعمالى که عقل در آن حیران مىماند، از خود نشان دهد.
با اینکه انسان موضوع علوم مختلفى قرار گرفته و درباره هریک از جنبههاى مختلف وى، علم ویژهاى مشغول بررسى و کنجکاوى است، باز هنوز به صورت یک موجود ناشناخته باقى مانده است و سالیان دراز وقت لازم دارد که دانشمندان جهان، با تلاش شبانهروزى خود، این معمّاى بزرگ عالم هستى را بگشایند و زوایاى آن را روشن سازند و شاید هیچ گاه نیز نتوانند این کار را انجام دهند!
هریک از اعضاء پیکر انسان به تنهایى مىتواند موضوعى براى همان حساب احتمالات باشد: چشم، گوش، قلب، رگ ها، دستگاه تنفس، کلیه ها، معده، کبد و بالاخره سیستم بسیار پیچیده مغز و اعصاب و با یک حساب ریاضى ساده، روشن مى شود که هیچ عقلى نمىتواند پیدایش تصادفى آنها را بپذیرد.
راستى براى پى بردن به ساختمان و چگونگى فعالیّت و فیزیولوژى هریک از این اعضاء، هزاران دانشمند و مغز متفکّر مطالعه کرده و صدها یا هزاران کتاب درباره آن نوشتهاند.
آیا هیچ کس باور مىکند که براى شناخت هریک از این اعضاء، این همه علم و عقل و هوش و درایت لازم است، اما براى ساختن آنها مطلقاً علم و عقلى لازم نبوده است؟! چگونه ممکن است پى بردن به طرز کار یک کارخانه و طرز استفاده از آن، سالها مطالعه لازم داشته باشد، اما ساختن آن کارخانه به دست عوامل بى شعور صورت گیرد؟ کدام عقل باور مىکند؟!
اینجا است که نه تنها پیدایش انسان، از آن مادّه ساده «تراب» (خاک) و «سُلالَةٍ مِنْ طِین» (عُصاره گِل) و «حَمأٍ مسنون» (لجن بدبو) از شاهکارهاى عظیم آفرینش و از آیات بزرگ وجود خدا محسوب مىشود، بلکه هریک از سلولهاى تن مىتواند آئینه تمام نماى او باشد.

پیچیدگى و ظرافت نظام آفرینش

مىگویند فلان دستگاه، نظام پیچیدهاى دارد، این هنگامى است که ساختمان آن داراى اجزاء و تشکیلات مختلف با ارتباطهاى فراوان و چند جانبه باشد و اعمال گوناگون مهمّى را انجام دهد. فىالمثل یک ماشین حساب که مىتواند علاوه بر اعمال اصلى حساب، انواع معادلات جبرى و قضایاى هندسى را حل کند و هرگونه محاسبات مختلف ریاضى را به سرعت عمل کند یا به حافظه خود بسپارد، نظام پیچیدهاى دارد.
دانشمندان مىگویند: در پشت پرده شبکیه چشم، نود هزار رشته عصبى است که سلولهاى شبکیّه را به سلسله اعصاب وصل مىکند! - البته نود هزار در هریک از دو چشم! - این یک ساختمان بسیار ظریف و پیچیده است. با توجّه به این نکته به اصل بحث باز مىگردیم:
در جهان آفرینش علاوه بر مسأله ظرافت، نظام هاى فوقالعاده پیچیدهاى وجود دارد، که انسان را مبهوت مىکند، به گفته بعضى از دانشمندان در شهر عظیم تن انسان ساختمانهایى وجود دارد که بزرگترین آسمان خراشهاى جهان در برابر آن مانند یک آلونک است!
به عنوان نمونه: از میان نظامات پیچیده جهان، تنها به سراغ ساختمان سلّول (یاخته) مى رویم که امروز اسرار عجیبى از آن کشف شده است.
مىدانیم، یک انسان به طور متوسّط از ده میلیون میلیارد واحد زنده کوچک که سلّول نامیده مىشود، تشکیل شده است.
نخستین کسى که سلّول را کشف کرد و واژهاى براى آن وضع نمود، دانشمندى بنام هوک، در قرن هفده میلادى بود. البته او در آن روز نمىدانست که ساختمان این واحد کوچک تا چه اندازه پیچیده و حیرتانگیز است، ولى دانشمندان بعد از او که کوششهاى او را دنبال کردند به اسرارى دست یافتند که گوشهاى از گواهى آنها را در اینجا مىآوریم:
1- یک سلّول کوچک ذرّه بینى را مىتوان به شهرى تشبیه کرده که هزاران تأسیسات دارد، با لابراتوارها و کارخانهها براى تبدیل مواد غذائى به مواد مورد نیاز بدن که عظیمترین و مدرنترین پدیدههاى صنعتى بشر قابل مقایسه با آن نیست.
2- این شهر کوچک و پرغوغا از سه بخش تشکیل شده:
الف- پوسته سلّول که حکم حصار شهر را دارد.
ب- قسمت وسطى سلّول (سفیده یا سیتوپلاسم).
ج- هسته یا مرکز فرماندهى.
حصارى که بر گرد سلّول ساخته شده است، چنان لطیف و ظریف است که اگر 500 هزار از این دیوارها را کنار هم بگذاریم به زحمت به ضخامت یک برگ کاغذ معمولى مىرسد! امّا با این حال در برابر هجوم عوامل بیرونى مزاحم چنان حسّاس و محکم است که دیوار معروف چین در برابر آن چیزى شمرده نمىشود!
این سدّ نازک به نوبه خود از سه دیواره ساخته شده و به اصطلاح سه لایه است. دو طرف آن از شبکههاى پروتئینى است، پائین آن پر از چربىها است و این چربىها به هیچ وجه اجازه ورود چیزى را به داخل شهر نمىدهد، جز با یک کلید رمز و آن کلید رمز این است: موادى که مىخواهد ورود به شهر کند باید بتواند چربى جداره را در خود حل نماید و به درون نفوذ کند. این دلیل بر آن است که دوست است نه دشمن، به این ترتیب این شهر بدون حاجت به نگهبان شدیدآ از هر سو حفاظت مىشود.
3- در داخل این شهر (سلّول) کانالهاى زیادى است که از دیوارهها شروع شده و تا اطراف هسته، یعنى دژ فرماندهى سلّول پیش مىرود و مواد غذائى را گرفته و تبدیل به پروتئین مىکند.
جالب این است که 23 نوع اسید مخصوص وارد این سلّولها مىشود، که پروتئین از ترکیب چندین نوع با هم به دست مىآید.
4- هسته اصلى به تنهایى همانند یک آسمان خراش چندین هزار طبقهاى است که آسمان خراشهاى معروف نیویورک در برابر آن خانه محقّرى است.
هسته اصلى سلّول که مقر فرماندهى است خود تشکیلات مفصّلى دارد : غشاء هسته، شیره داخلى و رشتههاى باریک اطراف آن که هر کدام عهدهدار وظیفه خاصّى است.
5- عجیب این که در هسته سلّول واحدهاى بسیار کوچک و ظریفى به نام ژن، وجود دارد که طبق بررسى دانشمندان تعداد آنها به حدود 25 هزار مىرسد!
ژن ها نه تنها همه کاره سلّولها هستند، بلکه تمام فعالیّتهاى بدن را قبضه کرده اند، که از مهمترین آنها مسأله کنترل امور وراثتى و انتقال صفات و خصائص به سلّولهاى آینده است. یعنى انتقال تمام صفات ارثى انسانها و دیگر جانداران از طریق ژنها صورت مىگیرد.
از آنجا که کار عمده ژن بر عهده اسید مخصوص هسته است، مىتوان آن آن را مغز الکترونیک یا کامپیوتر ژن نامید و عجيبتر که خود این ژنها نیز از اجزاى دیگرى تشکیل یافته که تعداد طبقات آنها را 30 تا 50 هزار مىدانند.
کوتاه سخن این که این شهر عظیم با آن حصار عجیب و هزاران در و دروازه جالب، هزاران کارخانه و انبار، شبکه لوله کشى، مرکز فرماندهى، با تأسیسات فراوان، و ارتباطات زیاد، و کارهاى مختلف حیاتى آن هم در آن محدوده کوچک، از پیچیده ترین و شگفت انگیزترین شهرهاى عالم است که اگر ما بخواهیم تأسیساتى بسازیم که همان اعمال را انجام دهد - که هرگز قادر نیستیم - باید ده ها هزار هکتار زمین را زیر تأسیسات و ساختمانهاى مختلف و ماشین آلات پیچیده ببریم تا براى انجام چنان برنامهاى آماده گردد. ولى جالب این است که دستگاه آفرینش همه اینها را در مساحتى معادل 15 میلیونیم میلى متر قرار داده است!(13)
آرى در آفرینش انسان هزاران هزار آیت و نشانه او است. «اَلْعَظَمةُ لِلّهِ الواحِدِ القَهّارِ»

 
پی نوشتها:

 1. سوره روم، آیه 20.
 2. سوره انسان، آیه 2.
 3. سوره مؤمنون، آیات 12 و 13.
 4. سوره سجده، آیات 6 تا 9.
 5. سوره جاثیه، آیه 4. در این زمینه آیات متعدّد دیگرى نیز وجود دارد که به خاطرهماهنگى مضمون آنها از ذکر همه صرف‌نظر شد؛ از جمله سوره نجم، آیات 45 - 46 -سوره غافر، آیه 67 - سوره فاطر، آیه 11 - سوره کهف، آیات 38 - 37 - سوره نحل، آیه 4 -سوره انعام، آیه 2 - سوره صافات.
 
 6. مقائیس الّلغه، لسان العرب و التحقیق فى کلمات القرآن الحکیم.
 7. لسان العرب و مجمع البحرین.
 8. مفردات راغب، مجمع البحرین، و لسان العرب.
 
 9. سوره صافات، آیه 11.
 10. مفردات راغب، و مجمع البحرین، و لسان العرب.
 11. در تفسیر المیزان، جلد 16، صفحه 173، اشاره کوتاهى به این معنى شده است.
 12. اقتباس از اعجاز قرآن از نظر علوم امروز، صفحه 23 و 24.
 13. از کتاب‌هاى فیزیولوژى حیوانى، فیزیولوژى وراثت، و سفر به اعماق وجود انسان. 

 

 

 


 
عکس روز
 

 
 
نوا
 

Salavate emam reza

 
 
ورود اعضاء
   
 
اخبار قرآني
 
 
  موسسه فرهنگی قرآن وعترت ثامن‌الائمه علیه السلام در نوزدهمین نمایشگاه بین المللی قرآن و عترت اصفهان
  حضور پسران ودختران نسیم رحمت در جشن انقلاب و راهپیمایی ۲۲ بهمن ماه سال 1402
  مراسم آیین نمادین زنگ انقلاب به مناسبت دهه فجر
  جشن عبادت دانش آموزان سوم دبستان دخترانه نسیم رحمت
  حضور خادمان امام رضا در دبستان و پیش دبستانی پسرانه نسیم رحمت
  جشن پایان سال تحصیلی نوآموزان پیش دبستانی های موسسه فرهنگی آموزشی نسیم رحمت رضوی
  برگزاری همایش اساتید، مربیان و معلمین موسسه فرهنگی قرآن و عترت ثامن الائمه علیهم السلام و نسیم رحمت رضوی
  برگزاری محفل انس با قرآن کریم در شهر افوس با همکاری مؤسسه فرهنگی قرآن و عترت ثامن الائمه علیه السلام
  به وقت کلاس رباتیک
  مراسم تجلیل از رتبه اول مسابقات بین المللی کشور کرواسی و رتبه اول مسابقات تلویزیونی کشوری اسراء
 
 
 
میهمانان دانشجویان خردسالان   فارسی العربیة English
كليه حقوق اين سايت مربوط به مؤسسه ثامن الائمه(ع) ميباشد